eitaa logo
روایتگری شهدا
23.9هزار دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
5.6هزار ویدیو
84 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺دست نوشته فرزند شهید جاویدالاثر #سیدروح‌الله_موسوی نام جهادی #پیمان (از لشکر #فاطمیون) در بهشت معصومه(س) 🆔 @sirehshohada
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 ۵۸ 💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 ✍رفتم شخصیتش را از زیر زبان بچه های و بیرون بکشم همه به اتفاق گفتند: ترک نمی شه!بعد از هر نمازش هم می خونه 🍀راوی:سید مجید ایافت،همرزم شهید 📚 فصل ۶ ص ۲۹۶ هدیه نثار روح این بزرگوار 🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺  🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 ۵۹ 💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 ✍می خواستم او را ببرم به محور دیگری. تا خبر به گوش قاسم آباد رسید، به دست و پایم افتاد که جابر را نبر. چرا؟ با همه کنار می آمد، ایرانی و و هم نداشت. 💢می رفت در سنگرشان می نشست، با آن ها غذا می خورد، شب توی چادرشان می خوابید و حواسش به خورد و خوراکشان بود که کم و کسری نداشته باشند. :نام جهادی شهید محسن حججی :نقطه صفرمرزی مرز عراق و سوریه 🍀راوی:سید رضا میر فندرسکی،هم رزم شهید 📚 فصل ۶ ص ۲۹۸ هدیه نثار روح این بزرگوار 🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺  🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
《☀️☀️》 🌼 🌼 💢آمد به خط. 👈شب که شد،گفتیم لابد می رود یک جایی دور از هیاهوی رزمنده ها کند. 🍁کفش هایش را گذاشت زیر سرش،گوشه اتاق دراز کشید. ⚡خودمان کشیدیم؛اتاق را خلوت کردیم که چند ساعت کند. 🌟مجموعه روایاتی از و 💢طراح :محمد حسین دوست محمدی 💢مدیر تولید :امین زاده تقی ، 💢پژوهش و ویرایش خاطرات :احمد ایزدی ، 💢به سفارش حوزه هنری انقلاب اسلامی استان کرمان 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 🌱 🌺@shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 ⚡﷽⚡ ♦️یک سال و خورده‌ای بود که از سوریه برگشته بود. توی این مدت خودش را به هر آب و آتشی زده بود تا دوباره اعزامش کنند.اما نمی کردند.😐 🔹️ بهش می گفتند: "یک بار رفتی کافیه .همین هم از سرت زیادی بود. نیروی تازه کار و دوباره اعزام به سوریه⁉️ محاله."😒 🔹️ عین خیالش نبود. به هر کسی که فکرشو بکنی رو مینداخت. پیش هر کسی که فکرش را بکنی می رفت و به او التماس می کرد. اما دریغ از یک ذره فایده.😞 بی قرار شده بود. ناآرام شده بود. مثل مرغ سرکنده شده بود.😑 🔹️ نمی توانست یک لحظه هم نرفتن به سوریه را توی ذهنش تصور کند.🙄 شنیده بود لشکر هم نیرو می فرستند سوریه،به ذهنش رسیده بود که از این طریق برود. برای همین رفت دنبال کار اش.😐 می خواست زندگی و بارو بندیل را جمع کند و بیاید ساکن قم بشود‼️ فقط برای همین مسئله; به سوریه.اما نشد🤦🏻 🔹️یک بار هم که با یکی از دوستانش رفته بود مشهد، افتاد دنبال اینکه خودش را جا بزند و با بچه های برود سوریه.😥😲 🔹️ اما همان هم نشد. رفیقش به او گفت:" محسن، چته تو؟🤨 میدونی داری چیکار می کنی؟" جواب داد: "آره. می خوام اونقدر این درو بزنم تا بالاخره در رو به روم باز کنن."😌👌? 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
‍ دو روز قبل از اینکه اعزام بشه در حالی که تو فکر بود بهم نگاه انداخت گفت باید حلالم کنی؛ من برم دیگه برنمیگردم...‼️ نگاهش کردم گفتم این حرفو نزن. 😢 گفت دیشب خواب دیدم توی صحرای بزرگی هستیم من و یه عالمه آدم دیگه درحالی که هرکدوم زخمی به تن داریم یا حسین میگیم. بر سر و سینه زنان و دوان دوان از اونجا رد میشیم، شبیه اون دسته‌های عزاداری که روز اربعین از بین الحرمین میگذرند.😭 تعبیر خوابش چه زیبا بود؛ صحرای وعده‌گاه عاشقان...💔 راوی: همسر از شهدای لشکر ┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓ ❖ @shahidabad313 ❖ ┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛
6.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂شهیدی که میخواست مداح اهل بیت شود اما مدافع حریم اهل بیت(ع) شد 🍁روایتی از شهید مدافع حرم فاطمیون «سید علی اصغر حسینی» ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🔰روایت همسر محترم شهید حامد بافنده از نحوه ی اعزام شهید به سوریه؛ 🔹بچه های فاطمیون حامد را از خود می دانستند و حامد نیز خودش را جدا از انها نمی دانست و همیشه این را می گفت: که بچه های خیلی مظلومند خیلی مظلوم واقع شدند. 🔹هیچ مداحی قبل از حامد برای افغانها و اردوگاه رفسنجان نمی خواند. حامد می رفت و برایشان می خواند از همین جا کم کم با تیپ فاطمیون آشنا شد، حتی با چند تن از رزمندگان مدافع حرم رفسنجان تصمیم داشت به سوریه برود، بعد که دید با فاطمیون سریع تر به سوریه می رسد تصمیم گرفت با انها همراه شود. 🔹هر کسی که به حامد می گفت چرا می روی می گفت نمی دانید چه جنایتهایی می کنند!! باید بروید و ببینید آنجا زن جوان را از کمر بریدند.. اگر مسلمان هم نباشی انسان که باشی نمی توانی طاقت بیاری.. اگر ما نرویم باید میدان شهدای رفسنجان با داعش بجنگیم.. شهید حامد بافنده🌷 -فدا❤ ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯