یک هفته قبل از اعزام بابک منو رسوند تا دفترم ماشین نداشتم با ماشین بابک بود و با مادرم رفتند خرید و بعد بابک کاری براش پیش اومد و اومدن دنبال من و با مادر رفتیم خرید مادر گفت بابک نگو آچار فرانسه بگو بابک همیشه دسته منو میگیره کارای منو انجام میده خدا حفظش کنه و الان جایگزین بابک شدن خیلی سخته و نمیشه جاشو پر کرد سخته ما که نمیتونم جای بابک رو بگیریم سعی میکنیم راه و مسیر بابک رو ادامه بدیم