eitaa logo
کانال‌رسمی‌شهید‌بابک‌نوری‌و شهیدمصطفی‌صدر‌زاده❤️
6.9هزار دنبال‌کننده
19.2هزار عکس
6.3هزار ویدیو
43 فایل
○•|﷽|•○ ❁کانال‌رسمی‌مصطفی‌بابک‌قلبها❁ بزرگترین‌کانال‌رسمی‌شهیدان!):-❤️ 🔹💌شهید مصطفی صدر زاده! 🔹💌شهید بابک نوری هریس! 🌸ڪانال‌ٺحٺ‌مدیریٺ‌مسٺقیم #خانواده‌شہیدان فعاݪیٺ‌دارد🌸 حالا‌که‌دعوتت‌کرده‌بمون!🦋 تبادل @yazahra1405 تبلیغات هم پذیرفته میشه 🌸
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام شب بخیر ولادت حضرت ابالفضل العباس و روز جانباز تبرک عرض میکنم از اینکه عزیزان وقتشونو در اختیار من گذاشتن ممنونم بنده حسین سیاه کالی مرادی برادر شهید مدافع حرم حمید سیاه کالی مرادی هستم
بله خیلی حساس بودن همسر ایشان تعریف میکرد که یکی از همکارای حمید آقا به تازگی بچه دار شده بودن که به خانه آنها میرن وقتی خانم حمید آقا بچه رو بغل میکنه شیر برمیگردونه روی چادرش، خانم دوستش چادر خودش رو میده که برگردن فرداش که حمید آقا میخواد بره سرکار خانمش میگه چادر رو هم با خودت ببر بده به همکارت، ولی حمید آقا عجله ای برای رفتن نداشته بهش میگه سرویس میره جا می مونی ، بعد حمید آقا میگه چادر بردن یه کار شخصیه من دارم با ماشین دولتی میرم سرکار ،به خاطر همین اون روز با سرویس نرفت سرکار چون میدونست حق الناسه و باید روزی جواب بده
بله اگه به طور خلاصه بگم به نظر من مهمترین ویژگی حمید آقا بسیار خوش اخلاق و مهربان بودن با هر شخصی میدونست چطوری حرف بزنه و احترام همه رو نگه میداشت توی این چند سالی که با هم بودیم یادم نمیاد حتی یک بار به بزرگتر از خودش و حتی کوچکتر از خودش بی احترامی کرده باشه رفتارش با خانواده هم خیلی خوب بود حمید آقا خوش برخورد بود برادرانش و خواهرانش را همیشه به اسم آقا و خانم صدا میکرد همیشه منو آقا حسین صدا میکرد این حرفش همیشه توی ذهنم هستش یه روز یکی از همکاراش به من گفت بیشترین چیزی که باعث شهادت حمید آقا شد اخلاقش بود روی سنگ مزارش هم تکه ای از وصیت نامه اش نوشته شده که هیچ چیز بالاتر از حُسن اخلاق و رفتار نیست به خاطر اخلاق خوبش در فامیل مشهور بود رفتارش هم با همسرش جوری بود که دوسال زندگی مشترک هیچ وقت همسرش از حمید آقا ناراحت نشدن همیشه احترام می ذاشت
وقتی دیگه قطعی شد برن سوریه خب خانواده هم نگران بودند اما من به همسرم گفتم حمید دیگه برنمیگرده ، بیشتر هم به خاطر این بود که میدونستم با این خصوصیاتی که داره و مخصوصا اینکه دنبال شهادت بود برنمیگرده بیشتر از همه پدرم توی افکار خودش بود چون جنگ دفاع مقدس رو دیده بود و کاملا درک میکرد حمید کجا میخواد بِرِه ، ولی در کل همه نگران بودیم چون حمید عاشق شهادت بود اینو همه میدونستن اما در کل هیچ کدوم از اعضای خانواده مانع رفتنش نشدن مادرم یه بار بهش گفت حمید جان تو زن جوان داری ، مستاجری ، همسرتو تنها نذار، ولی با حرفاش مادرمو قانع کرد که رفتنش باعث سعادت خودش و خانوادش میشه ، به مادرم گفت این همه تو هیئت ها حسین حسین گفتیم نکنه لق لقئه زبانمان باشه الان وقتشه، نباید شرمنده این خانواده باشیم به نظرم همسر حمید آقا واقعا نمونه بود قطعا در این راه کمتر از حمید آقا نیست ، همسرش هم میدونستن حمید آقا شهید میشه ،کارهایی که ایشان قبل از رفتن حمید آقا انجام داده واقعا تحسین بر انگیزه، اینکه براش جشن حنابندان میگیره ، باهاش در مورد رفتن به سوریه حرف میزنه و .... ان شاءالله که مثل حمید آقا عاقبت بخیر بشه
فقط خدا و کسی که این مورد رو کشیده میتونه خانوم شهید رو درک کنه به نظرم شاید هیچ وقت نتونه با این موضوع کنار بیاد مجبوره به زندگی خودش ادامه بده
اخلاق مدار بودن و احترام بسیار زیاد به پدر و مادر و بزرگترها و گمنام و پنهانی کارهای خیر انجام دادند کمتر به فکر استراحت بودندو همیشه سعی می کردند در زندگی روزمره هدف داشته باشند و کمک حال دیگران باشند احترام گذاشتن به پدر و مادر یکی از ویژگی های بارز ایشون بود مهربان بودند کلا مخالف قضاوت کردن و غیبت کردن بودند و به بقیه هم توصیه می کردندبه هیچ وجه غیبت نکنیم و از جمعی که در اون غیبت میشه دوری کنن خوش اخلاق بودن ویژگی بارز حمید آقا بود
به نماز اول وقت تاکید داشتند و به نماز شب مداومت داشتند حمید آقا مقید به نماز اول وقت بودن و همیشه نماز اول وقت می خواندن ، توی خونه که بودیم تا اذان میزد همه رو دعوت به نماز اول وقت میکرد از کودکی به مسجد و پایگاه بسیج محله رفت و آمد داشتن و عضو بودن ،عضو گروه حلقه صالحین بودن ، بعدها هم هیئتی به اسم خیمه العباس که موسس آن حمید آقا بود تاسیس شد که همچنان به امید خدا به فعالیت خودش ادامه میدهد و الان هیئت خیمه العباس هر سال به یاد حمید آقا مراسمات مختلفی برگزار میکند حمید همیشه موقع رفتن به مسجد بچه های کوچک خانواده رو با خودش میبرد یادش بخیر همیشه میگفت نماز اول وقت جایگاه انسان رو بالا میبره
بسیار سر به زیر بودن و کلا سعی می کردن موقع صحبت به خاطر شرم و حیا که داشتند سرشون بالا نگیرند البته نسبت به اکثر افراد و بزرگترهاشون همیشه اینطور رفتار می کردند خیلی مودب و با اخلاق بودند
در کتاب زندگی شهید نوشته شده به خاطر اینکه گناهی صورت نگیره چند روز روزه گرفتن و این نشان دهنده این هست براشون رعایت اصول اعتقادی و شرعی اهمیت زیادی داشته خب ایشان بسیار ساده زندگی میکردن و همیشه توکلش به خدا بود و به من میگفت هرکسی مرکبش منظورش ماشین بود گرونتر باشه از اینکه از یاران امام زمان باشه کمتر میشه
اینکه همیشه پشتیبان ولایت فقیه باشند و خانمها هم حجاب داشته باشن
انتظار شخصی نداریم اما باید به خاطر خون پاک همه شهدا پشتیبان رهبر باشند و هیچ وقت آقا رو تنها نگذارن، انقلابی باشند و هیچ وقت خیانت نکنن و به وظیفه اصلی خود که همان آسایش مردم هستش عمل کنن البته من خیلی کوچکتر از آنم که بخوام توصیه کنم اما فقط اینو بگم که عاقبت بخیری در گمراهی نیست ، عاقبت بخیری در مسیر ائمه اطهار علیهم السلام و ولایت فقیه هستش از همه مردم عزیز به خصوص جوانان میخوام که در این مسیر باشند که ان شاءالله از شواهد که پیداست ظهور نزدیکه ، باشد که از گمراهان نباشیم آمین
خواهش میکنم ممنونم وظیفه بود کاره خاصی انجام ندادم نظره خاصی هم ندارم کانال بسیار با صفایی هم دارید منم تشکر میکنم از شما آقای حسینی که زحمت کشیدین و ما رو قابل دونستید و إن شاء الله همه ی اعضای کانال عاقبت بخیر بشن 🌹
سلام و عرض ادب دارم خدمت اعضای محترم گروه دوستداران برادر شهیدم بابک
بابک همونطور که اطلاع دارید بر اثر اصابت خمپاره به شهادت رسیدن روزی که به ما اطلاع دادن مثل تمام خانواده هایی که عزیزی را از دست میدن‌شوکه شدیم به ما گفتن مجروح شده به بیمارستان انتقال دادن ‌‌واقعا هم اول همینطور بود بعد از اصابت خمپاره و موج انفجار خمپاره از پا مجروح شدن یکی از پاهاش به قطع شده بود و دیگری هم آسیب دیده بود تا بیمارستان ۴۶۰ کیلومتر بود تا برسن بیمارستان از شدت خونریزی شهید میشن اون روز تا فردا صبح همه ما دست به دعا بودیم که فقط مجروح شده باشن ولی فردا خبر اومد که شهید شدن چند روز طول کشید تا پیکر شهید تا ایران تهران بیاد و بعد به رشت برسه
چقد با حیا بود خب یه خاطر هست من یبار کاندید شورای شهر شده بودم و خانم هایی توی ستاد کار میکردن و چندین بار به من اطلاع دادن که بابک بعضی وقت میره انباری زیر زمین چیکار میکنه و کنجکاو شده بودن و بعد از چند روز که تعقیب میکنن بابک رو تا اینکه میبینن بابک نشسته و قرآن میخونه و این تعجب بود برای اون خانم ها که چقد بابک باحیا بود و هیچوقت کاری نمیکرد که دیگران ببینند و تعریف و تمجید کنند
اگه بخوام بگم بابک چقد باغیرت بود باغیرت بود که رفت یه کشور دیگه از ناموسش از کشورش دفاع کنه وقتی مثال بزنیم بابک چقد باغیرت بود مثال زدن نیاز نداره ما این همه جوان داریم در کشورمون کمتر کسی حاضر شدن که جونشون بزارن کف دستشون و برن کشور دیگه دفاع کنه و با داعش بجنگه و از ریشه از بین ببره و اینکه پاشون به کشور ایران باز نشه و دستشون به ناموس کشورمون نیوفته این خودش کار کوچکی نیست
بابک سرباز سپاه بود و رشت هم بود و میتونست هر شب بیاد خونه ولی میگفت من جای رفیقام میمونم چون از شهرستان میان و مرخصی بیشتری برن و من هر موقعه بخوام میتونم بیام خونه . ولی اینطور نبود بابک رفته بود شمال غرب و درگیری با پژاک و انجام آموزش که تهران انجام میشد برای سوریه رفتن و تو این مسیر چندتا از رفیقاش شهید شدن و بابک دید مسیر اینا درست هست و تصمیم گرفت که مسیر رفقای شهیدش رو ادامه بده و میدونست این مسیری که میره ختم به شهادت هست رفیقاش میگفتن تو مسیری که میرفتن بابک گریه میکرد و میگفتیم بابک چرا گریه میکنی میگفت من آخرین باری هست که خانوادم رو میبینم و بابک میدونست شهید میشه خدا روحش رو شاد کنه .
خوابی که همرزم هاش بعد از شهادتش برای ما تعریف کردن که بابک خواب حضرت زینب رو دیده بود و میگفت که من شهید میشم خودش برای ما تعریف نکرد چون میدونست شاید ما موانعی باشیم براش و مخالفت میشد و ناراحتی پیش میومد مسیری که رفت دعوت شده بود انتخاب شده بود
یک هفته قبل از اعزام بابک منو رسوند تا دفترم ماشین نداشتم با ماشین بابک بود و با مادرم رفتند خرید و بعد بابک کاری براش پیش اومد و اومدن دنبال من و با مادر رفتیم خرید مادر گفت بابک نگو آچار فرانسه بگو بابک همیشه دسته منو میگیره کارای منو انجام میده خدا حفظش کنه و الان جایگزین بابک شدن خیلی سخته و نمیشه جاشو پر کرد سخته ما که نمیتونم جای بابک رو بگیریم سعی میکنیم راه و مسیر بابک رو ادامه بدیم
واقعا اینکه میگن اگر میخوای به شهادت برسی باید شهیدانه زندگی کنی و بابک راه شهدا رو انتخاب کرده بود و شهدایی زندگی میکرد بابک از بچگی تو همین مسیر بود ولی متاسفانه ما عادت کردیم یه آدم خوب رو با لباس و ظاهری مذهبی ببینیم ولی بابک نشون داد میشه با ظاهری متفاوت و موهای ژل زده هم میشه با خدا بود و با نیت خالص کمک کرد به دیگران تیپ شیک بابک دلیل نمیشه که کمک کنه نکنه بابک همیشه در همه ی مسائل اولین نفر بود و نمیذاشت کسی ازش برنجه و ناراحت بشه همیشه دنبال کارهای خوب بود همیشه نمازش به موقع بود اینکه تیپ شیکی داشت دلیل نمیشه که بگن چی شد که بابک تغییر کرد ظاهر بابک در موقعه سوریه رفتن کمی تغییر کرد ولی باطنش نه چون باطنش همینی بود که همه دیدن و با همون باطن رفت و به شهادت رسید و الان سره سفره حضرت زینب هست خدا روحش رو شاد کنه
توصیم اینه که راه شهدا رو ادامه بدن و نزارن خون شهدا پایمال بشه خواهران با حجابشون و برادارن با انجام درست کارها در هر لباس و شخصیتی که هستند إن شاء الله که همیشه در راه خدا همه قدم برداریم
خواهش میکنم و انجام وظیفه بود که انجام دادم و از شما و همه ی اعضای کانال تشکر میکنم که ارادت دارند به برادر شهیدم بابک و از کارهای شما که به نیابت از بابک انجام میدین کارهای فرهنگی و جهادی که بعضا برای بنده میفرستین خیلی زیبا و دلنشین هست إن شاء الله که موفق باشید التماس دعا❤️