شـھیـــــــدانــــــہ
✨﷽✨ #آشنـــــایے_با_ابراهیـــــم 🔴《 روزهای آخر 》 🍃آخر آذرماه بود، با ابراهیم برگشتیم تهران، در عین
✨﷽✨ 🔴《 تفحص 》 🍃اواخر دهه هفتاد، بار دیگر جستجو در منطقه فکه آغاز شد، باز هم پیکرهای شهدا از کانال‌ها پیدا شد، اما تقریبا اکثر آنها گمنام بودند. 🍃در جریان همین جستجوها بود که علی محمودوند و مدتی بعد مجید پازوکی به خیل شهدا پیوستند. 🍃پیکرهای شهدای گمنام به ستاد تفحص رفت‌، قرار شد در ایام فاطمیه و پس از یک تشییع طولانی در سراسر کشور، هر پنج شهید را در یک منطقه از خاک ایران به خاک بسپارند. 🍃شبی که قرار بود پیکر شهدای گمنام در تهران تشییع شود ابراهیم را در خواب دیدم، با موتور جلوی درب خانه ایستاد. با شور و حال خاصی گفت: ما هم برگشتیم! و شروع کرد به دست تکان دادن. 🍃بار دیگر در خواب مراسم تشییع شهدا را دیدم، تابوت یکی از شهدا از روی کامیون تکانی خورد و ابراهیم از آن بیرون آمد، با همان چهره جذاب و همیشگی به ما لبخند می‌زد! 🍃فردای آن روز مردم قدرشناس، با شور و حال خاصی به استقبال شهدا رفتند، تشییع با شکوهی برگزار شد، بعد هم شهدا را برای تدفین به شهرهای مختلف فرستادند. 🍃من فکر می‌کنم ابراهیم با خیل شهدای گمنام، در روز شهادت حضرت صدیقه طاهره (س) بازگشت تا غبار غفلت را از چهره‌های ما پاک کند. 🍃برای همین بر مزار هر شهید گمنام که می‌روم به یاد ابراهیم و ابراهیم‌های این ملت فاتحه‌ای می‌خوانم. راوی 👈 خواهر شهید ابراهیم هادی ══💖══════ ✾ ✾ ✾ ⭕️ هر روز یک روایت از خاطرات ناب ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1‌‌