● در پادگان منطقه
#حلب در حال آموزش بودیم که دیدم دو تا ماشین کار ما نگه داشتند.
#حاج_قاسم اولین نفر از اتومبیل پیاده شد.
● شروع کرد به احوال پرسی با نیروها. بچههای
#فاطمیون هم با حاجی عکس یادگاری میگرفتند. من کمی دورتر ایستاده و مات چهرهی زیبای
#سردار بودم. چشمش به من خورد، جثه من نسبت به بقیه ریزتر بود و از همه جوانتر بودم.
● حاجی منو صدا زد گفت بیا نزدیک. رفتم کنارش و دست نوازش روی صورتم کشید. گفت: «ماشالله با این سن و سال چطوری خودت رو رسوندی منطقه؟» فقط مات چهره نورانی و پرصلابتش شده بودم.
#حاج_قاسم نگاه خاصی به نیروهای فاطمیون داشت. همانطور که بچهها هم از صمیم قلب عاشقش بودند.
● راوی:
#حسن_قناص رزمنده فاطمیون
#شهیدانه 🕊🕊
●➼┅═❧═┅┅───┄
https://eitaa.com/shahidgholamhosseinakbari