#دانشجو_شهرستان
ابتدا قبول کردم ولی وقتی من رو به خونوادش معرفی کرد، خونوادش من رو نپذیرفتند، و خیلی بهم توهین کردند، منم گفتم نه قبول نمیکنم، من رو به شکلهای؟ مختلفی تهدید های فراوانی کرد، اهمیتی به تهدیداتش ندادم، بهش ادرس خونمون رو نداده بودم، و هرقت میگفت و حتی سماجت میکرد من میپیچوندمش، ولی شماره پدرم رو از توی گوشیم برداشته بود، و من بی خبر بودم، دو ماه از امدن من به خونمون گذشت، سیم کارتم رو عوض کردم، و. کاملا ارتباطم باهاش قطع شده بود، یه روز که رفته بودم دنبال کار، وقتی برگشتم خونه، دیدم بابام از شدت ناراحتی در مرز سکته است، چشمش به من افتاد گفت تو توی مشهد چه غلطی کردی، منم متاسفانه شروع کردم به دروغ گفتن، که اصلا
همچین چیزی نیست این پسره مزاحم من بود، من که بهش محل ندادم، به شما زنگ زده، گفت اگر دوروغ میگه این همه اطلاعات از تو رو از کجا اورده، به دروغ گفتم، با خواهرش دوست بودم از اون اطلاعات گرفته، بابام گفت...
✍ادامه دارد...
#
#کپی_فوروارد_برای_دوستتون_و_گروها_کانالها_از_داستان_حرام⛔️
🍃┅🦋🍃┅─╮
@shahidma
╰─┅🍃🦋🍃