به مادرم گفتم یادته موقع مراسم عروسی، همسرم محمد با داداش دعواش شد؟سر این بود که داداش دوستاش رو که دعوت کرده بود محمد گفت من میشناسمشون ادمای الوات و مشروب خور هستند ولی داداش زیر بار نمیرفت محمد میگفت دوست ندارم چنین ادمایی تو مراسم عروسیم پا بذارن که داداش ناراحت شد و گفت من بعنوان برادر عروس حق دارم مهمونای خودم رو دعوت کنم و به هرکی دلم بخواد کارت دعوت میدم، بابا هم داداش رو دعوا کرد ولی اون به لج محمد روی حرفش موند،داداشای دیگه و خواهرا هم همگی به حمایت از داداش جانب اون رو گرفتند و باعث شدند این همه سال من از جمعهای خونوادگیم دور بمونم و حسرت باهم بودنمون بمونه به دلم،،، ❌کپی حرام ❌ 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃