eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9.4هزار دنبال‌کننده
12هزار عکس
6هزار ویدیو
96 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
جلسه ی انجمن اولیای مدرسه ی دخترم شرکت کرده بودم که اونجا متوجه شدم یکی از دانش اموزان دوازدهمی با دوست پسرش فرار کرده و یک هفته ست خونواده ش ازش بی اطلاع هستند،شنیدنش هم خیلی تاسف برانگیز بود خدا به داد پدرومادرش برسه،بعد از اتمام جلسه سرراه به خونه مادرم سری زدم ،اخه تازه از سفر مشهد برگشته بودم و هنوز به دیدنش نرفته بودم، مادرم اشفته و پریشان بود وقتی دلیل اشفتگیش رو پرسیدم گفت دختر برادرم یک هفته ست فرار کرده و خبری ازش نیست،دنیا روی سرم اوار شد،پس دختری که توی مدرسه حرفش بود برادرزاده ی خودم بود،یاد حرفهای همسرم افتادم رفتم به سالها قبل ،همون ایام مراسم عروسیم ❌کپی حرام ❌ 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
چند روز قبل از عروسیمون بین همسرم و برادرام بحث کوچکی رخ داد که خواهرانم بخاطر جانبداری از برادرها مقابل همسرم قرار گرفتند و همون بهانه ای شد برای اینکه وقتی ازدواج کردیم دیگه همسرم اجازه نده با خواهر و برادرانم رفت و امد داشته باشم،فقط زمانی میتونستم به منزل پدرومادرم برم که اطمینان داشته باشم هیچکدام از خواهرو برادرها اونجا نباشند، برای منی که وابسته ی خونواده م بودم و خصوصا اینکه خونواده م هرهفته دور هم جمع میشدند این موضوع باعث ناراحتیم میشد،با هر ترفندی خواستم کاری کنم همسرم اون روزها رو فراموش کنه اما اصلا دست از کینه بر نمیداشت، ❌کپی حرام ❌ 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
مادرم خانم معتقد و مومنی بود همیشه بهم میگفت مبادا بخاطر این موضوع با شوهرت بحث و دعوا راه بندازی هرچی گفت تو شم بگو،خاطر رضای خدا با دل همسرت راه بیا ان شاالله خدا جبران کننده ی این کوتاه اومدنت خواهد بود،من که متوجه منظور مادرم نمیشدم ولی بخاطر سفارشهای او سعی میکردم با همسرم بگو مگو نکنم و به دلخواه او رفت و امدها همچنان محدود باشه،گاهی خیلی دلتنگ خونواده م میشدم و دلم میخواست در جمع هاشون شرکت کنم اما همچنان خونه نشین میشدم،چند سال گذشته بود و هنوز روال زندگی من مثل گذشته بود، یک روز که خیلی دلتنگ مهمونی ها و دورهمیهای خونواده م بودم، ❌کپی حرام ❌ 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
مادرم گفت حدیثه فقط تو اعتقاداتت شبیه زمان مجردیت هست و همچنان مثل گذشته به واجبات و حرام و حلال اهمیت میدی، از دست خواهرو برادرهات من و بابات پیر شدیم هیچکدومشون مثل قبل نیستند خیلی تغییر کردند،دیشب فهمیدم حتی مساله ی خمس و زکات براشون مسخره ست وضعیت پوشش و وحجاب و موضوع محرم نامحرم که دیگه بماند خیلی وقته کلا دین و مذهب رو گذاشتند کنار و هرروز هم دارن بدتر از دیروزشون میشن ،مامان راست میگفت خودم خیلی وقت بود که متوجه این موضوع شده بودم چون محل زندگی من و خواهرو برادرها نزدیک هم بود گاها بیرون میدیدمشون واقعا هرروز از مذهب دورتر میشدند، ❌کپی حرام ❌ 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
به مادرم گفتم یادته موقع مراسم عروسی، همسرم محمد با داداش دعواش شد؟سر این بود که داداش دوستاش رو که دعوت کرده بود محمد گفت من میشناسمشون ادمای الوات و مشروب خور هستند ولی داداش زیر بار نمیرفت محمد میگفت دوست ندارم چنین ادمایی تو مراسم عروسیم پا بذارن که داداش ناراحت شد و گفت من بعنوان برادر عروس حق دارم مهمونای خودم رو دعوت کنم و به هرکی دلم بخواد کارت دعوت میدم، بابا هم داداش رو دعوا کرد ولی اون به لج محمد روی حرفش موند،داداشای دیگه و خواهرا هم همگی به حمایت از داداش جانب اون رو گرفتند و باعث شدند این همه سال من از جمعهای خونوادگیم دور بمونم و حسرت باهم بودنمون بمونه به دلم،،، ❌کپی حرام ❌ 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
اما الان میفهمم محمد حق داشته و راست میگفته میبینی که همون رفتار اونموقع داداش و حمایتهای بقیه نشون میداده اونها اعتقاداتشون سست شده بوده و حالا هم میبینیم که نتیجه به کجا رسیده،کاش داداش بجای لجبازی با محمد کمی بیشتر روی رفقاش دقت میکرد و روابطش رو با اونها محدود میکرد،کمال همنشین روی ادمها تاثیر میگذاره و بعد از این همه سال تاثیرش روی بقیه ی خواهر و برادرها هم کارساز شده،و این هم نتیجه ی تربیت دختر نوجوونشون.اتفافا دخترها و پسرهای خواهرها و برادرام رو که بیرون میبینم روم نمیشه به کسی بگم باهم نسبتی داریم از بس رفتارهای زننده و دور از شان از خودشون بروز میدن....کاش میتونستم براشون کاری کنم . ❌کپی حرام ❌ 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃