🔰این کمتر حرف می‌زد. زمانی که از تهران برگشته بود بیشتر مشغول بود. از خودش کمتر می‌گفت. به توصیه‌های کتب اخلاقی📚 بیشتر عمل می‌کرد. 🔰 عبادت‌ها و مسائل دینی را به گونه‌ای انجام می‌داد که در خفا🌚 باشد. کمتر کسی از حال و هوای او در خبر داشت. او سعی می‌کرد خلوت خود را👤 با مولای متقیان (ع) حفظ کند. 🔰هادی حداقل هر هفته🗓 با تهران و دوستان و خانواده تماس☎️ می‌گرفت و با آنها بگو بخند داشت، اما در روزهای آخر خاصی در او دیده می‌شد. شماره‌ همراه📱 خود را عوض کرد. 🔰 بار چند روز قبل از ، با یکی از دوستانش تماس گرفت📲 هادی پس از صحبت‌های معمول به او گفت: نمی‌خوای صدای من رو ضبط کنی⁉️ دیگه معلوم نیست بتونی با من حرف بزنی! بعد گفت: 😔 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh