🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🌺🍃🌺 ده سال بعد از شهادت مهدی و مجید #زین_الدین، پدر بزرگوارشون می‌گفت: من در این مدت طولانی باره
5⃣4⃣1⃣ 🌷 🔻شهیدی که در سایه نام برادر گمنام ماند 🌷 💠 بی‌ نهایت عشق 🔹دلش نمی ‌خواست کارهایش جلوی دید باشد، مدتی را که در جبهه بود، اجازه نداد حتی یک عکس یا فیلم از او تهیه شود. 🔸آخرین بار که به مرخصی آمده بود، قبل از رفتن همه ‌ی عکس ‌هایش را از بین برد تا پس از شهادت چیزی از او باقی نماند. 🔹همین طور هم شد و برای شهادتش حتی یک عکس هم در خانه نداشتیم. 🔸همیشه پنهان ‌کار بود. حتی زخمی ‌شدنش را هم از دیگران پنهان می ‌کرد. 🔹یک بار که به مرخصی آمده بود، احساس کردم هنگام بلند شدن به سختی حرکت می‌ کند، ولی چیزی را بروز نداد. 🔸وقت نماز شد. وضو که گرفت، رفت توی اتاق و در را قفل کرد. از این کارش تعجب کردم، خواهرش که کنجکاو شده بود، از بالای در، داخل اتاق را نگاه کرد و متوجه شد که مجید نماز را به صورت نشسته می ‌خواند . 🔹مجید از ناحیه ‌ی پا مجروح شده بود، اما اجازه نداد حتی ما که خانواده ‌اش بودیم متوجه شویم. شادی روحش 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh