🔰🔰 در جلوگیری از استبداد هیچ اختلافی بین علما نبود ❓آیا واقعاً تغییراتی انجام شد؟ خیر، به دلایلی که بحث آن مفصل است و در اینجا مجال پرداختن به آنها نیست، این تغییرات انجام نمی‌شوند تا وقتی که نهضت مشروطه شکل می‌گیرد و ورود فعالانه شیخ فضل‌الله نوری در این میدان، اعتماد و اطمینان علمای نجف را به دنبال دارد، اما مراجع نجف از یک موضوع بسیار مهم غافل بودند و آن هم اینکه گروه‌هایی که بر شمردم، توانسته بودند در ظرف این یک دهه، کاملاً در کانون‌ها و مراکز مختلف دولتی نفوذ کنند و مستقر شوند و منتظر فرصت مناسب بنشینند. پس در اینکه اوضاع ایران باید تغییر کند و باید جلوی استبداد قاجار را گرفت و دست امثال امین‌السلطان را از حاکمیت قطع کرد، هیچ اختلافی بین علمای نجف نبود. در بین کسانی هم که باید برای صدارت انتخاب می‌شدند، عین‌الدوله از بقیه بهتر به نظر می‌رسید. در یکی دو سال اول صدارت هم چندان رفتار دور از انتظار و قاعده‌ای نداشت، اما بعد رفتارهای افراطی فراوانی از او سر زد. ❓علت چه بود؟ علت این بود که مراجع نجف یا دست‌کم آخوند [خراسانی] و طرفداران مشروطه نتوانستند تحلیل درستی از میزان تأثیرگذاری گروه‌های ساختارشکن داشته باشند. ملا عبدالله مازندرانی[از حامیان مشروطه] درباره این دوره چنین می گوید: «ما در دفع شجره خبیثه استبداد وارد شدیم و بعضی از مواد فاسده مملکت هم با ما همراهی کردند!» که منظور همان گروه‌های ساختارشکن هستند.[یعنی برای دفع فاسد از فاسد تر کمک گرفتن!] همین اشتباه در محاسبه و ارزیابی باعث شد که جریانات به سمت دیگری تغییر مسیر بدهند. علمای نجف، دچار اشتباه محاسباتی شدند!!! ❓ظاهراً فقط شیخ فضل‌الله است که ارزیابی دقیقی از این جریانات دارد.اینطور نیست؟ دقیقاً. ایشان همان دوران در اعلامیه‌ای می‌گوید: اینها گروه منسجم و تردستی هستند که از همه ابزارها به‌خوبی استفاده می‌کنند! بهایی‌ها، نیهیلیست‌ها، ماتریالیست‌ها و کلاً گروه‌هایی که در «جامعه آدمیت» و «لژ فراماسونری» جمع شده‌اند. ❓نکته عجیب و در عین حال تأسف‌بار این است که علمای نجف چطور به بعضی از مشروطه ‌خواهان مشکوک تهران اعتماد کردند و به شیخ با آن سابقه روشن و عظیم اعتماد نکردند؟! به نظرم قضیه به همان اشتباه محاسباتی و ارزیابی نادرست از بعضی از جریانات ظاهرالصلاح سیاسی برمی‌گردد. این خطر در تمام نهضت‌ها وجود دارد که بدون شناخت کافی از ماهیت برخی از عناصر و جریانات، نسبت به آنها دچار خوش‌بینی می‌شویم و از مبانی نظری و تئوریک آنها غفلت می‌کنیم. به قول شیخ شهید [علامه فضل الله نوری]، این جریان تردست و چالاک است و می‌خواهد زمام امور مشروطه را در دست بگیرد و لذا بیکار نمی‌نشیند. اینها در باغ سلیمان خان میکده تشکیل جلسه می‌دهند. اغلب افراد شرکت‌کننده در این جلسه، بابی یا مثل اردشیر جی هستند که در آن موقع سر جاسوس انگلیس در ایران بود. یکی از افرادی که در این جلسه شرکت دارند، سید اسدالله خرقانی است که به او مأموریت می‌دهند به نجف برود و شعبه «انجمن مخفی» را در آنجا ایجاد کند. او هم همین کار را می‌کند و در نجف در بیت مراجع و علمای بزرگ نفوذ و «انجمن مخفی» را راه می‌اندازد. ❓کار «انجمن مخفی» چیست؟ کارش این است که این جریان افراطی هر جا کارش گیر کرد، از مراجع فتوا بگیرد و کارش را راه بیندازد و از طرف دیگر در باره جریان اصیل دینی [که مرجع شهید علامه نوری، نمادش بود]، در ذهن علمای[حامی مشروطه] شبهه و تردید ایجاد کند! اعضای این انجمن هر خبری را که از تهران می‌رسید و به نفع خودشان بود به علما ارائه می‌کردند و هر چه را که به نفعشان نبود، واژگونه ارائه می‌دادند. در نتیجه هر چه شیخ شهید فریاد می‌زد، این سخن به گوش علمای نجف نمی‌رسید [یا آن علما، تحت تأثیر عوامل نفوذی، حاضر به شنیدن سخنان شیخ نبودند]، این‌گونه جلوه می‌دادند که شیخ با مشروطه مخالف است! بعد هم از مراجع کسب تکلیف می‌کنند که تکلیف کسی که با مشروطه و مجلس مخالفت می‌کند، چیست؟ علما هم حکم می‌دهند او مطرود است! حکم کلی؟ بله، آنها به هیچ‌وجه اشاره‌ای به شیخ فضل‌الله نمی‌کنند و یک حکم کلی در باره هر کسی که با مشروطه مخالفت می‌کند، از مراجع می‌گیرند و آنها هم حکم می‌دهند که: باید چنین فردی را از بین برد! کسی که در آن مجلس بود [به آخوند خراسانی و مازندرانی و نائینی خلیل طهرانی..] هشدار می‌دهد که: شاید اینها برود و با این حکم کلی، هزار کار بکنند! ولی عملاً دیر می‌شود.[و مرجع مجاهد، علامه شیخ فضل الله نوری، اعلی الله مقامه الشریف را بر دار می کنند] خرقانی نفوذی فراماسونری در بیوت علما بود 🔰ادامه در 🔰