دلم تنگ شده برایت، بیشتر از آنی که در وصف بگنجد. درست است که این روزها عریان شدن ظلم و ستم،‌ مرا بیشتر به یاد تو می‌اندازد، اما باور کن جنس دل‌تنگی‌های من، از جنس «به خاطر خودت»هاست. من نمی‌خواهم که بیایی و امنیت را جایگزین ناامنی کنی، می‌خواهم بیایی تا در کنارت باشم. کنار تو که باشم، ناامنی را نمی‌فهمم که بخواهم به دنبال امنیت بگردم. دلم تنگ شده برایت، برای خودت، برای در کنار تو بودن، در مقابل تو نشستن، با تو همکلام شدن، چشم در چشم تو دوختن و ... آقا! دلم تو را می‌خواهد. به فریاد دل بی‌تابم برس که کسی جز تو مایۀ آرامش این دل بیچاره نیست. شبت بخیر فریادرس بی‌کَسان!