✫⇠
#خاکریز_اسارت(۱۰۷)
✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی
💢قسمت صد و هفتم:هنر در خدمت انسانیت(۱)نجارها
🍂ظاهرا برای بعثی ها و خشنودی اونها کار می کردن، ولی هنر و حرفه خودشونو بصورت ماهرانه و خیلی ظریف که از چشم بعثیها پنهان بمونه برای خدمت بچه ها بکار می گرفتن.
🔹️یه دسته از این هنرمندها بچه های نجار بودن که علاوه بر کتک هایی که نوش جان می کردن، صبح تا شب زحمت می کشیدن و انواع کارهای دستی رو (از مجسمه گرفته تا دکور و تزئینات) تا ساختن میز و صندلی و تخت خواب و چوب دستی برای بعثی هاانجام می دادن.
🔸️می تونستن اصلا خودشون و هنری که داشتن رو لو ندن، ولی این همه زحمت را داوطلبانه تقبل کرده بودن تا بخشی از اوقات بعثیها رو سرگرم نظارت بر کارهای دستی و هنری بکنن و ساعات و دقایقی از اذیت و آزار بچه ها باز بمونن. اونا هم از بس چیز ندیده بودن مات و مبهوت خلاقیت و هنر بچه های ایرانی که با حداقل امکانات زیباترین چیزها رو خلق می کردن ، میشدن و خیلی وقتا یادشون می رفت که نگهبان اسرا هستن و باید حواسشون شش دونگ جمع اونا باشه. گاهی هم با ظرافت و به بهانه رنگ و لعاب دادن به چوب دستی هاشون، قسمتی از چوب رو برش می دادن و با چسب چوب و خاک اره پر می کردند و رنگی هم بهش می زدن.
🔸️بعثی از همه جا بی خبر خیلی هم ذوق می کرد و به خوشکلی چوب دستیش نگاه می کرد و هیچ وقت نفهمیدن که چرا وقت کتک کاری بچه ها چوبهای به اون کلفتی و محکمی خیلی زود از وسط دو نصف میشد!
🔹️راستشو بخاید خیلی از ما هم حکمت این کار رو نمی دونستیم و فکر می کردیم ما خیلی پوست کلفت و قوی هستیم که چوبها می شکنن. تا اینکه تو ایران عباس نجار این راز رو برام برملا کرد و گفت: فلانی ما بخاطر اینکه بچه ها کمتر کتک بخورن این کار رو می کردیم.
💥اینم بگم که این همه کار و تلاش برای نجارهای ما هیچ گونه امتیازی نداشت و حتی بعضی وقتها گیرای الکی بهشون میدادن و یه کتکی هم میخوردن. اجر و پاداش و ثمره زحماتشون همون کمتر کتک خوردن بچه ها و آسایش نسبی شون بود...
☀️
#نسال_الله_منازل_الشهدا
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯