لطفاوارد گروه بعدی شوید
✫⇠#خاکریز_اسارت(۱۰۶) ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت صد و ششم:جَرَبخانه(۲) 🍂بعثی ها راه
✫⇠(۱۰۷) ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت صد و هفتم:هنر در خدمت انسانیت(۱)نجارها 🍂ظاهرا برای بعثی ها و خشنودی اونها کار می کردن، ولی هنر و حرفه خودشونو بصورت ماهرانه و خیلی ظریف که از چشم بعثیها پنهان بمونه برای خدمت بچه ها بکار می گرفتن. 🔹️یه دسته از این هنرمندها بچه های نجار بودن که علاوه بر کتک هایی که نوش جان می کردن، صبح تا شب زحمت می کشیدن و انواع کارهای دستی رو (از مجسمه گرفته تا دکور و تزئینات) تا ساختن میز و صندلی و تخت خواب و چوب دستی برای بعثی هاانجام می دادن. 🔸️می تونستن اصلا خودشون و هنری که داشتن رو لو ندن، ولی این همه زحمت را داوطلبانه تقبل کرده بودن تا بخشی از اوقات بعثیها رو سرگرم نظارت بر کارهای دستی و هنری بکنن و ساعات و دقایقی از اذیت و آزار بچه ها باز بمونن. اونا هم از بس چیز ندیده بودن مات و مبهوت خلاقیت و هنر بچه های ایرانی که با حداقل امکانات زیباترین چیزها رو خلق می کردن ، میشدن و خیلی وقتا یادشون می رفت که نگهبان اسرا هستن و باید حواسشون شش دونگ جمع اونا باشه. گاهی هم با ظرافت و به بهانه رنگ و لعاب دادن به چوب دستی هاشون، قسمتی از چوب رو برش می دادن و با چسب چوب و خاک اره پر می کردند و رنگی هم بهش می زدن. 🔸️بعثی از همه جا بی خبر خیلی هم ذوق می کرد و به خوشکلی چوب دستیش نگاه می کرد و هیچ وقت نفهمیدن که چرا وقت کتک کاری بچه ها چوبهای به اون کلفتی و محکمی خیلی زود از وسط دو نصف میشد! 🔹️راستشو بخاید خیلی از ما هم حکمت این کار رو نمی دونستیم و فکر می کردیم ما خیلی پوست کلفت و قوی هستیم که چوبها می شکنن. تا اینکه تو ایران عباس نجار این راز رو برام برملا کرد و  گفت: فلانی ما بخاطر اینکه بچه ها کمتر کتک بخورن این کار رو می کردیم. 💥اینم بگم که این همه کار و تلاش برای نجارهای ما هیچ گونه امتیازی نداشت و حتی بعضی وقتها گیرای الکی بهشون میدادن و یه کتکی هم میخوردن. اجر و پاداش و ثمره زحماتشون همون کمتر کتک خوردن بچه ها و آسایش نسبی شون بود... ☀️   ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯