🔻«اعتصاب کارگران شرکت نفت» به روایت (احمد بیگدلی نویسندۀ توانای معاصر،‌ زادۀ ۲۶ فروردین در اهواز است. به این بهانه در تازه‌ترین صفحه از های سایت شهرستان ادب به سراغ رمان معروف بیگدلی، یعنی رمان ،‌ رفته‌ایم.) ▪️«هول جمعیت سردرگم، به هرطرف سرمی‌کشید، سرریز می‌شد و کش می‌آمد. آفتاب داغ بود؛ مثل دایره‌ای از مس- مس گداخته. مثل دهانۀ یک‌کوره، آتش می‌ریخت روی مردم. هادی نمی‌توانست فرار بکند؛ جنازۀ منصور افتاده بود جلوی پایش. ذوالجناح پیر، دهانش را باز کرده بود و به هوای آب، سر به اطراف می‌کشید. میرزاحبیب را برده بودند. خودش مانده بود و ذوالجناح. خودش مانده بود و جنازۀ پسر ناکامش. نالید: "خدایا توبه‌ام را قبول نکردی. می‌مانم و تقاص پس‌می‌دهم". آن‌وقت هادی تسلیم شد: "مرگ شیرین گشت و نقلم زین سزا"...» ادامۀ این مطلب را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10442 ☑️ @ShahrestanAdab