🔸طورِ تجلی (شعری از به مناسبت سالروز رحلت رحمة‌الله‌علیه) 🔹«چه شبی بود، شب فتنه، شبِ غم، شبِ مرگ شبِ سیلابِ سیاهی، شبِ توفان و تگرگ شبِ تاریک‌تر از مصدرِ تاریکی بود شبِ گمراه‌ترین باورِ تاریکی بود شبِ خون‌ریزتر از هرچه جنایتکاران شبِ طولانیی تا حدِ زمین، حد زمان شبِ ظلمت، شبِ غفلت، شبِ بیداد و گناه چه شبی بود، شبِ فتنه و توفان، آنگاه دیده آیینه‌ترین نورِ تجلی را دید مثل موسا همه‌جا طورِ تجلی را دید دید آن صاعقۀ رشکِ مهِ عالم را نورِ حق آمده در کالبدِ آدم را نورِ شب‌سوز و ضیاساز و سحرایجادی نورِ غفلت برِ دل‌ها و نظر ایجادی بر سرِ دیوِ شب از چار طرف می‌بارید نجمِ ثاقب شده از شهرِ نجف می‌بارید شبِ تاریک اسیرِ سحرِ مطلق بود زهق الباطل از آوازۀ جاء الحق بود سحر آمد که به عشاق سلامی بدهد مژدۀ آمدنِ نورِ امامی بدهد و امام آمد و شب محو شد و شاه گریخت شیر در بیشۀ خود آمد و روباه گریخت و امام آمد و سرتاقدمش ایمان بود قول و فعلش همه تفسیرگرِ قرآن بود حق گرا، مردِ خدا، عالمِ دین، فاتحِ جنگ دستِ رد زد همه بر سینۀ نیرنگِ فرنگ...» 💠 ادامۀ این شعر را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11911 ☑️ @ShahrestanAdab