شیوه‌های پایان بندی قسمت دوم ❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️ ۴ _طراحی گفتگو در گزاره‌های پایانی داستان قالیچه ابریشم نوشته محمدرضا رحیمی حاج غلام گفت: برین یه گشتی بزنین و برگردین. شب با هم میریم دکتر و از اون طرف می‌ریم خونه ما. شایدم صلاح باشه چند روز شهر بمونین تا صغرا خانم حالش جا بیاد بنده خدا خیلی مریضه. بعد دو دستش را به هم مالید و خندید؛ باید خوب خوب بشه. مگه نه اوس تقی خان. فردا خودم باهاتون میام که نخ و ابریشم.... صغرا خانم گفت: خدا سایه شما را از سر ما کم نکنه. حاج غلام رو به شاگردش کرد: بچه اون قالیچه رو جمع کن. امروزه داستان‌های فراوانی با این شگرد به پایان می‌رسند. یعنی با این عنصر یعنی گفتگو در اصل ماجرای داستان‌ها در ذهن خواننده و بیرون از متن ادامه پیدا می‌کند. خوبی این گونه پایان‌بندی این است که: ۱_ دخالت نویسنده را به همراه ندارد و نتیجه‌گیر مستقیم صورت نمی‌گیرد. ۲_ به واقع‌گرایی رویداد و به دنبال آن باورپذیری داستان بیشتر می‌شود. ۳_ در پاره‌ای از داستان‌های این چنینی با آخرین جمله‌ها تازه تعلیق و تفکر شروع می‌شود. ۵_ توصیف و تصویر طبیعی بعضی از داستان نویسان متن را با یک صحنه توصیفی و یا تصویری به پایان می‌رسانند. این نوع فضاسازی در خدمت پیام رسانی و پرهیز از نتیجه‌گیری مستقیم نویسنده قرار می‌گیرد. نمونه داستان ساعت نحس اثر عباس جهانگیریان از دست اوستا غفور مثل شتری دست و پا بسته روی بقچه زانو زد . ساعت شکست و خروس باز ایستاد. بهرام مثل گنجشکی که از دهان ماری می‌گریزد از اتاق بیرون زد و به حیات گریخت. @shahtzade_dastan