♦️فلسفه حد سرقت(بریدن دست دزد) در اسلام(۲)
⭕️فلسفه احکام جزائی اسلام(۳)
⏺سلسله« پرسشها و پاسخهای هفتگی»
🔸شبهه ( پرسش۱۱۶) : برخى - در اعتراض به مجازات قطع دست دزد - مىگويند :
🔻فرض كنيم كه در يك كشورى دست دزد را ببرند، دست كدام دزد را مىبرند؟
البته دست آفتابه دزد را، دست كسى را مىبرند كه طبق قوانين موجود عملش سرقت شمرده شود
🔻و حال آنكه ممكن است در همان كشور افرادى از قوانين ظالمانه موجود استفاده كنند و حقوق حقّه ديگران را به حكم قانون به خود اختصاص دهند
و چون عملشان از نظر قوانين دزدى نيست مجازات دست بريدن درباره آنها اجرا نشود،
پس چه فايده از چنين قانونى؟
🔻نتيجه اينچنين قانون اين است كه يك مفلوك بيچاره كه از روى اضطرار دزدى مختصرى مرتكب شده است دستش بريده شود
اما دزد زر و زور دار كه صدها هزار برابر او به حقوق عامه مردم تجاوز كرده است مصون و محفوظ و محترم بماند.
🔹پاسخ : اين ايراد از ايرادهاى ديگر سستتر و مضحكتر است.
🔻مگر معنى اينكه مجازات دزدى بريدن انگشتان است اين است كه از نظر وضع قوانين وضع به هر منوال بود، بود و يا دزد اگر زر و زور داشت نبايد متعرض او شد؟
🔻مسئله بريدن انگشتان دزد در اسلام جزئى از يك طرح كلى است كه شامل وضع و اجراى قوانين عادلانه نيز هست.
🔻مسئله عدم توجه ما به مسئوليت حفظ و نگهدارى مقررات اسلامى از راه عدم شناخت ما به فلسفه نظامات اجتماعى، سياسى، حقوقى، جزائى، خانوادگى اسلام
و عدم قدرت و توانايى ما بر دفاع از آنها، يكى از مسائل بسيار حساس است.
🔻خوشبختانه در سالهاى اخير تا حدى بيدارى پيدا شده است.
🔻 افراد بيدار وقتى كه عميقاً نظامات اسلامى را مطالعه مى كنند از دو جهت در شگفت مى مانند:
🔸يكى از جهت عمق اعجازآميز فلسفه هاى اجتماعى اسلام كه جز شعاع وحى هيچ قدرتى ديگر نمىتواند چنين بينش نافذى داشته باشد؛
🔸ديگر از جهت كمال بى خبرى و بى لياقتى مدّعيان حراست و نگهبانى اين مقررات.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(امدادهای غیبی در زندگی بشر) ، ج30، ص: 41-40- با ویرایش جزئی -
https://eitaa.com/shakhes1340