♦️اسلام شناسی (۱)
⏺ تفقّه در دین یا شناخت روح و حقیقت دین(۱)
🔽 قرآن - در آیه 122سوره توبه معروف به آیه «نفر» - مسئله اى را طرح كرده است به نام تفقّه در دين.
اين كلمه معنايى بالاتر از معناى علم دين مى فهماند. يك علم دين داريم، يك تفقّه در دين.
🔽 علم ، يك مفهوم وسيعى است، هر دانستنى را علم مى گويند.
ولى تفقّه بطور كلى در هر موردى استعمال نمى شود. تفقّه در جايى گفته مى شود كه انسان يك دانش عميقى پيدا كند، يعنى علم سطحى علم هست ولى تفقّه نيست.
🔽معناى تفقّه در دين اين است كه انسان دين را سطحى نشناسد؛
يعنى در دين، روحى هست و تنى، در شناختن دين تنها به شناختن تن اكتفا نكند.
🔽ما در احاديث گاهى برمى خوريم به اين گونه مضامين:
روزى برسد كه «لا يَبْقى مِنَ الْقُرْآنِ الّا دَرْسُهُ وَ مِنَ الْاسْلامِ الّا رَسْمُهُ» از قرآن جز ياد گرفتن ظاهرى و از اسلام جز نقشى باقى نمى ماند.
🔽امير المؤمنين در يك جا راجع به آينده بنى اميه كه بحث مى كند، مى گويد:
مَثَل اسلام در آن زمان مَثَل ظرفى است كه محتوى مايعى بوده است، بعد آن ظرف را وارونه كرده باشند و آن مايع ريخته باشد، ظرف خالى باقى مانده است.
🔽قسمتى از دستورهاى دين شكل ظرف را دارد براى دستورهاى ديگرى كه شكل آب را دارد.
يعنى اين ظرف لازم است اما اين ظرف براى آن آب لازم است.
اگر اين ظرف باشد آن آب هم نمىريزد اما اگر آن آب نباشد و اين ظرف به تنهايى باشد، انگار نيست.
🔽 امير المؤمنين مى خواهد بفرمايد كه بنى اميه ، اسلام را توخالى مى كنند، مغزش را بكلى از ميان مى برند و فقط پوستى براى مردم باقى مى گذارند.
تعبير ديگر اين است كه:
«وَ لُبِسَ الْاسْلامُ لُبْسَ الْفَرْوِ مَقْلوباً »
- یعنی - در آن زمان اين لباس را كه نامش اسلام است مى پوشند اما مثل اينكه پوستينى را وارونه پوشيده باشند،
هم خاصيت خودش را از دست مى دهد و هم اسباب مسخره مى شود.
♦️خود اينها مى رساند كه لباس اسلام را به دو شكل مى شود به تن كرد:
يك شكل اينكه يك امر بى خاصيت ، بى مغز جلوه كند و شكل ديگر اينكه معنى دار باشد.(ادامه دارد)
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (اسلام و نيازهاى زمان(1 و 2))، ج21، ص: 160-159- با تلخیص و ویرایش-
https://eitaa.com/shakhes1340