🔷 شما اگر دعاى كميل را از اول تا آخر بخوانيد اصلا محركى غير از عامل معنوى در آن نمى‌بينيد؛ تمام انگيزه‌ها معنوى است و در آن هيچ خواسته مادى وجود ندارد. «مادى اخروى» را مى‌گويم نه مادى دنيوى، آن كه ديگر هيچ. هرچه هست معنويت است، تمام خواسته‌ها معنويت است تا آنجا كه مى‌بينيد حضرت فرض مى‌كند كه اگر من در آخرت رنج جسمانى بى‌نهايتِ آنجا را بتوانم تحمل كنم، رنج معنوى دورى تو براى من قابل تحمل نيست: «فَهَبْنى يَا إلهى وَ سَيِّدى صَبَرْتُ عَلَى عَذابِكَ فَكَيْفَ أصْبِرُ عَلَى فِراقِكَ وَ هَبْنى صَبَرْتُ عَلَى حَرِّ نارِكَ فَكَيْفَ أصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ إلى كَرَامَتِك» اساساً سراسر دعاى كميل اين طور است. 🔷 اگر تعليمات بر اين اساس بود كه بشر در دنيا همه چيز را براى خرما بخواهد، خدا و توحيد را هم براى بهبود زندگى دنيا بخواهد و آخرت را هم براى بهبود زندگى بخواهد، آن‌وقت خدا ديگر خودش نمى‌توانست مطلوبِ كامل باشد. 🌹 در همان دعاى كميل است كه: يا غايَةَ آمالِ الْعارِفينَ مى‌گويد نهايت آرزو تو هستى. اصلا خودش مقصود است، نه اينكه وسيله است براى چيز ديگر. 📚 مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج29 (انسان شناسى قرآن)، ص: 224