#زیارت_عاشورا
#آل_زیاد ۱۸
مقابله شجاعانه مسلم به تنهایی با انبوه دشمنان وتلفات آنان در کوفه آن چنان بود که اعتراض ابن زیاد را در پی داشت و به محمّد اشعث پیغام داد که:
" سبحان الله! تو را برای آوردن یک نفر فرستادم، آنگاه این همه تلفات بر یارانم وارد آمد؟ "
محمدبن اشعث هم در پاسخ گفت: " گمان می کنی مرا به جنگ با یکی از بقالان کوفه فرستادی؛ تو مرا در پی شیر بیشه و شمشیر برّان در کف یک قهرمان از دودمان رسول خدا (ص) فرستادهای! "
برخورد شجاعانه در قصر دارالاماره کوفه در برابر ابن زیاد و سلام نکردن بر او به عنوان امیرالمؤمنین وپس از تهدید ابن زیاد به کشتن وی ، مسلم گفت: اگر مرا بكشى (عجيب نيست) چه بدتر از تو بوده كه بهتر از مرا كشته است، و اگر مرا به بدترين وضع و قبيح ترين نحوه مُثله كنى حكايت از خباثت درون و فرو مايگى تو دارد،و اين گونه جنايات در خور توست.
مسلم که نگران امام حسین(ع) بود از عمر بن سعد که قریشی بود خواست تا بدو وصیت کند. نخستین وصیت او این بود تا کسی را نزد امام فرستد و او را از آمدن به کوفه منع کند. دیگر آن که جنازه او را کفن و پس از آن دفن کند و دیگر آن که بدهی او را با فروختن شمشیر و دیگر وسایلش بپردازد.