(هوالحق) توصیف آن دسته از کاسبان مُحرّم، اعم از شاعر، مداح و روضه‌خوانی که جز پول و سرکیسه کردن ملت به هیچ چیز دیگری فکر نمی‌کنند و در ظاهر، خود را در جَرگه‌ی شاعران، مداحان و روضه‌خوانان متدین و متعهد و شیفته‌ی اهل‌بیت (علیهم‌السلام) جا زده‌اند؛ اما کافی‌است ببینید در قبال مجالس چه مبالغ هنگفتی را از شما طلب می‌کنند. (کاسبان مُحرّم) عزا و روضه خوانی کار ایشان ‌‌متاع و رونق بازار ایشان به لطف پاکتِ پول و تراور شود هموار ، ناهموار ایشان به شوق توشه‌ی یکساله‌ی خود کند گوش فلک! کر ، جار ایشان بجز نشر خرافات و تحاریف نباشد هیچ ، در اخبار ایشان تمام حکم های ناهیان را کند رد حکم خودمختار ایشان نیاموزد کسی یک نکته‌ی نغز ز درس مکتب و گفتار ایشان ز دینداری همین یک نکته کافی عزاداری ناهنجار ایشان اگرچه گریه گیرند از خلایق بوَد خندان ولی رخسار ایشان ز خواروبار و نذری‌های هیأت بوَد بسیار ، در انبار ایشان اگرچه باغ عالم گشته پژمان ولی خرّم بوَد ، گلزار ایشان اگر باغ وطن خالی ز بار است ولی پر بار هست اشجار ایشان تلاش از ملت اما مزد ملت بوَد در چنگِ استثمار ایشان بوَد تن پروری و مفتخواری مرام و مسلک و معیار ایشان اگرچه دم زنند از حق و ناحق حقیقت نیست در افکار ایشان بساط عیش، از شاهان فزون‌تر مُهیّا هست در ، دربار ایشان دم از مولا زنند اما به باطن تناقض هست در کردار ایشان علی ، گر با نمک افطار می‌کرد بوَد مرغ و کباب ، افطار ایشان علی‌رغم شعار مِهر و احسان ندیده هیچ کس ، ایثار ایشان مکن تکیه به ایشان تا همیشه که پوشالی بوَد ، دیوار ایشان نکرده باز ؛ قفل بسته‌ای را کلید مُعوَج اذکار ایشان فراتر رفته از فرط تکبر توهّم های ذلت بار ایشان ندارد رنگ ، دیگر بین مردم حنای کهنه ی گفتار ایشان خوشا آن دیده‌ای که تا همیشه بوَد محروم ، از دیدار ایشان مخور غم (ساقیا) کز این وقاحت شده رو ، دستِ بی مقدار ایشان سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi