💠 ماه شعبان، ماه دست‌یابی به کشتی نجات 📝 گفتاری از استاد حسینی شاهرودی 🔹 در روایات دو نوع تعبیر داریم. 1ـ ماه رجب، ماه بندگان خدا، ماه مبارک رمضان، ماه خدا و ماه شعبان، ماه حبیب خدا و اولیای خدا. 2ـ تعبیر مشهورتری هم هست که وارونه تعبیر اول است. یعنی ماه رجب ماه خدا، ماه مبارک رمضان، ماه بندگان خدا و ماه شعبان، در جای خود محفوظ است. 🔹 گفته شد که ماه رجب چه ماه خدا باشد، چه ماه بندگان خدا، تفاوتی ندارد. اگر ماه بندگان خدا باشد، یعنی ماهی است که بندگان خدا باید بجنبند، مسابقه بدهند، رقابت کنند و بالاخره حرکت کنند، از منزل خارج بشوند. 🔹 اگر ماه خدا باشد، یعنی رحمت خدا چنان گستره است که هرکسی بخواهد در این ماه از خانه خارج بشود، شدنی است. 🔹 حال اگر کسی از خانه خارج شد، اولین قدم را که از خانه بیرون گذاشت، همراه می‌خواهد. ماه شعبان، ماه همراه پیدا کردن است، ماه شناسایی کشتی نجات است، ماه دست‌یابی به کشتی نجات است. 🔹 هیچ‌کدام از این‌ها هم امکان‌پذیر نیست، مگر از طریق اظهار محبت صادقانه، خالصانه، بدون چشم‌داشت و طمع به پیامبر و خاندان پاکش علیهم الصلات و السلام. 🔹 پس ماه شعبان ماه اظهار محبت است در همه اشکال، اقسام، درجات و مراتب آن. یعنی در این ماه بندگانی که قصد سفر دارند و دنبال کشتی نجات می‌گردند، باید زبان آن‌ها پیوسته به حمد و ستایش و مدح و ثنای این خاندان مشغول باشد. 🔹 تعبیرهایی که در زبان عرفی خلق خدا مثلاً به همسر و فرزند یا پدر و مادرشان می‌گویند «دستت درد نکند، سرت درد نکند، فدات بشم، قربونت برم» و مانند این‌ها، ماه شعبان ماهی است که تمام این تعبیرها به مناسبت و بی‌مناسبت باید متوجه پیامبر و خاندان پیامبر علیهم الصلات و السلام باشد. یعنی کلام زیبایی دیدیم، چشم ما به حدیث و روایتی افتاد، خیلی خوب است که بگوییم رسول خدا! قربانت بشویم با این حرف‌های زیبایی که گفتی! دعایی خواندیم یا توفیقی پیدا کردیم، باز همین‌طور. این‌ها اندازه زبانی آن است. 🔹 البته درباره صلوات هم مکرر عرض کردم که زبان ما باید پیوسته در این ماه به صلوات بر خاندان پیامبر علیهم الصلات و السلام مشغول باشد. 🔹 فراتر از زبان، در حالات‌مان هم باید همین گونه باشیم. یعنی در تخیلات خود هم آن‌ها را طلب کنیم، با آن‌ها صحبت کنیم و روبرو شویم. در اعمال خود هم سعی کنیم که رفتارمان مطابق میل، چارچوب‌ها و استانداردهای آن‌ها باشد. به‌گونه‌ای رفتار کنیم، فکر کنیم و حرف بزنیم که آن‌ها می‌پسندند و می‌پذیرند و در این کارهایی که انجام می‌دهیم، هیچ طمع نداشته باشیم. به‌گونه‌ای که اگر حبیب خدا صلوات الله و سلامه علیه و آله و خاندان پاکش علیهم الصلات و السلام یک وقتی که در دعاهای‌مان با آن‌ها صحبت کردیم و صلوات فرستادیم، فرمودند که بنده من، دوست من، پیرو من، امت من، شیعه من! چه می‌خواهی؟ بگوییم هیچی. 🔹 یعنی اصلاً برای دریافت چیزی نام آن‌ها را بر زبان نیاورده باشیم؛ بی‌طمعِ بی‌طمع. یعنی حقیقتاً اگر فرمودند که خب! این‌همه در این ماه صلوات فرستادید، ذکر گفتید، دعا کردید، زیارت کردید، مناجات شعبانیه خواندید و مانند آن‌ها، بفرمایند چه می‌خواهید؟ بگوییم هیچی، اصلاً چون دوست‌تان دارم این‌ها را به زبان آوردم. این‌ها اظهار عبودیت و بندگی بود. می‌خواستم نسبت به شما شکور باشم. هیچ طلب و خواسته‌ای ندارم. 🔹 البته خواستن از آن خاندان هم مانعی ندارد. ولی همه چیزمان را از آن خاندان بخواهیم. لکن بد نیست که در این یازده ماه هرچه می‌خواهیم، لیستی بلند و بالا طلب کنیم، هیچ ایرادی ندارد، اما در این یک ماه برای اطمینان خود و برای این‌که تمرین کنیم و بر اظهار محبت صادقانه استوار شویم و استقرار پیدا کنیم، خوب است که بی‌طمع باشد. سلام که می‌دهیم، بی‌طمع؛ ذکر که می‌گوییم، بی‌طمع و هرچه درباره آن خاندان گفتیم، بی‌طمع و بی‌توقع. 🔹 آن تعبیری که امیرمؤمنان صلوات الله و سلامه علیه درباره عبادت احرار دارد که «وَجَدتُک اهلاً للعباده»، تو را که عبادت کردم، نه به‌خاطر این‌که چیزی به من بدهی! عبادت هم نکنم، در ماه رجب می‌گفتیم که «یا من یعطی من لم یسأله و من لم یعرفه»، کسی که اصلاً نمی‌شناسد و طلب هم نمی‌کند ... [به او می‌دهی] 🔹 پس ولی خدا وقتی خدا را عبادت می‌کند، می‌گوید تو شایسته عبادتی. من از تو نخواهم هم به من می‌دهی، از تو نترسم هم مراقبم هستی، در لغزش‌گاه‌ها از سخط و غضب تو احساس اطمینان می‌کنم. حال که این‌گونه است و خیال‌مان راحت است، حال که بدون تقاضا هم هرچه خواستیم و نخواستیم به ما داده، حال که بدون ترس و وحشت هم امنیت به ما بخشیده، چرا درست و حسابی با او صحبت نکنیم. خود او دارد زحمت می‌کشد، نان و آب می‌آورد، دنیا و آخرت می‌آورد. ما می‌گوییم یا الله! می‌فرماید چه می‌خواهی؟ بگوییم آب می‌خواستیم. می‌گوید اگر نگفتی بودی هم که آب را آورده بودم! یک چیز دیگر می‌گفتی، می‌گفتی چون خیلی خوبی، گفتم یا الله.