💠 ولایت امیرالمؤمنین، هم‌ردیف ولایت خدای متعال 📝 گفتاری از استاد حسینی شاهرودی ـ روز عید غدیر 1402 📅 16 / تیر/ 1402 🔹 هم هدف از آفرینش و هم مسیر حرکت انسان به‌سوی توحید است. یعنی همه هم برای وصول و رسیدن به توحید آفریده شدند، و هم این‌که در این مسیر حرکت می‌کنند و به توحید باید برسند. 🔹 ولی رسیدن به حقیقت توحید تقریباً می‌شود گفت امکان‌پذیر نیست؛ برای هیچ‌کس امکان‌پذیر نیست. نه برای آدم‌های معمولی، نه برای متوسطین و نه برای کسانی که در مرتبه انبیا و اولیا هستند، رسیدن به حقیقت توحید امکان‌پذیر نیست. 🔹 بسیاری از پیامبران که نمونه‌های آن را در قرآن مشاهده می‌کنید، مثل حضرت موسی علیه الصلات و السلام، جلوه‌ای از جلوات توحید را که می‌خواست، آن اتفاق افتاد که یا دچار صعقه شد یا دچار هلاکت شد یا مُرد یا بیهوش شد یا هرچه که باشد، اهمیتی ندارد. یعنی کسانی مانند حضرت موسی که جزو پیامبران بزرگ است و دومین یا سومین پیامبر در میان انبیا هست، وقتی خواسته از نزدیک جلوه توحید را مشاهده کند، آن‌گونه اتفاق افتاده، بقیه مردم و غیر انبیا که حکمشان معلوم است. 🔹 بنابراین دسترسی به توحید ضمن این‌که غایت قصوی است، ضمن این‌که سیر به‌سوی خدای متعال هیچ‌وقت تمام نمی‌شود یعنی اصلاً منزل و مرتبه‌ای نیست که انسان‌ها به آن برسند، بگویند به این‌جا رسیدیم، بعد چه‌کار کنیم؟ اصلاً این امکان‌پذیر نیست. یا مثلاً به جایی برسند چنان‌که عامه مردم گاهی سؤال می‌کنند که وقتی بهشت رفتیم، بعد آن چه؟ چون مقصد، مقصدِ نامتناهی است، دسترسی به آن امکان‌پذیر نیست، بنابراین این سؤال هیچ وقت مطرح نخواهد شد که تکراری می‌شود. تکرار در عالم هستی امکان‌پذیر نیست. 🔹 بنابراین همه در مسیر توحیدند و باید به‌سوی توحید حرکت کنند و بخواهند یا نخواهند هم حرکت می‌کنند. یعنی نه‌فقط مؤمنین به‌سوی توحید حرکت می‌کنند، کفار و منافقین هم همین‌گونه هستند؛ بی‌دین‌ها و با دین‌ها بلکه حیوانات هم همین‌گونه است. طبیعت هم همین‌گونه است. اصلاً چیزی نیست که در یک جا و یک مرتبه متوقف بشود و کسی بخواهد دستش را بگیرد. اگر دستگیری وجود دارد، برای این است که سرعت به آن‌ها بدهند. انبیا آمدند سرعت سیر انسان‌ها و به‌تبع انسان‌ها سایر موجودات را به‌سوی توحید تشدید کنند. 🔹 بنابراین مقصد این است و دسترسی به آن امکان‌پذیر نیست. آن چیزی که انسان‌ها می‌توانند برسند، عبارت است از ظاهر توحید و تجلیات توحید. مثل آن چیزی که حضرت موسی علیه الصلات و السلام خواست و مثل آن‌چه که پیامبر خاتم دست پیدا کرده. در اصطلاحات عرفانی به ظاهر توحید «ولایت» می‌گویند. یعنی یک حقیقت است که باطن آن توحید است، ظاهر آن ولایت است. آنچه که قابل دسترسی است ولایت است. وقتی می‌گوییم قابل دسترسی است، معنایش این نیست که آدم‌ها در همین دنیا یا صد سال و هزار سال و ده هزار سال بعد از دنیا می‌توانند به آن برسند. مقصود این است که جمعی از انسان‌ها بالاصاله می‌رسند مانند پیامبر خاتم و ولی خاتم. این‌ها به حقیقت ولایت می‌رسند چون حقیقت ولایت خودشان هستند، لکن نه وجود دنیوی آن‌ها، بلکه فراتر از آن، وجود برزخی و وجود قیامتی و فراتر از آن وجود عینی و وجود علمی و مراتب بعدی آن‌ها. بنابراین مقصد توحید است. اما آن‌چه آدم‌ها یا بالاصاله یا به‌وسیله و طفیل دیگران می‌توانند دست پیدا کنند، ولایت است. 🔹 ولایت خدای متعال عام و تام و شامل هست. الله ولی الذین آمنوا؛ مقصود از آمنوا کسانی نیست که ایمان تام دارند؛ بلکه کسانی که مرتبه‌ای از مراتب ایمان را داشته باشند، ایمان‌شان به خدای یگانه باشد یا درجات فروتری که یا از نظر انبیا و اولیا یا برحسب شریعت شایسته انسان نیست، اما بالاخره درجه‌ای از ایمان هست، یعنی کسانی هم که بر حسب ظاهر ایمانشان توحیدی نیست و مثلاً تثلیثی است و به خدایان متعدد تعلق گرفته، این‌ها هم از مصادیق ایمان در «الله ولی الذین آمنوا» قرار گرفته‌اند، یعنی این‌ها هم در همان مسیر حرکت می‌کنند. بنابراین کل عالم هستی که به‌سوی توحید حرکت می‌کند، می‌تواند به مرتبه ولایت یا مرتبه مشاهده ولایت و زندگی کردن با اولیای خدای متعال دست پیدا کند. ممکن است برای برخی در دنیا باشد مانند حضرت سلمان رضوان الله تعالی علیه، ممکن است برای برخی در عالم برزخ باشد که جمعیت بیشتری است، برای برخی در عالم قیامت و درجات و درکاتی که عالم قیامت و بعد از آن دارد.