تمامِ شهر دلم زیرِ گام‌های تو بود که چشم‌های تو آغازِ ماجرای تو بود تو رازهای مرا کوچه‌کوچه می‌دیدی و کنجکاوی تو راز چشم‌های تو بود میانِ قابِ تنم، پشتِ این نقابِ غریب چه بود؟ عکسِ عقابی که در هوای تو بود به فکرِ صیدِ تو بودن چه جرأتی می‌خواست برایِ من که دلم طعمه‌ای برای تو بود همیشه چشمِ دلم محوِ دیدنِ می‌شد همیشه گوشِ دلم در پیِ صدای تو بود خوشا به آینه‌هایی که با تو شکل تواند! خوشا به پیرهنت! جامه‌ای که جای تو بود نگو پی‌ات ندویدم که پا نداد و نشد که خطِ فاصله دنبالِ ردپای تو بود 📕ماهی نمیر کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi