با قلب بی‌قرار و نگاه امیدوار مثل همیشه بی تو نشستم به انتظار آشفته است فکرم و هر لحظه می‌شوم از دردها رها و به دل‌شوره‌ها دچار اقبال من همیشه به وفق مراد بود باور نمی‌کنم که نبُردم در این قمار تلخ است چای و کام من از چای تلخ‌تر تار است چشم‌های من از اشکِ بی‌شمار مردم دوباره خیره به تنهایی‌ام شدند این‌بار هم نیامده بودی سرِ قرار 📕بی‌نا/ کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi