چند خطِ امام حسینی بخونیم ...
مهدی قزلی کتابی نوشت با عنوان
«پنجرههای تشنه» که روایت اتفاقی است که شاید هر صد سال یکبار رخ میدهد. کتابی با ادبیات ساده و بیغل و غش از
انتقال ضریح جدید سیدالشهدا از قم تا کربلا ...
و بعد حضرت آقا تقریظی بر این کتاب نوشتند. این چند خط را بخوانید؛
«بسماللهالرحمنالرحيم
این حسین کیست که عالم همه دیوانهی اوست
این چه شمعی است که جانها همه پروانهی اوست
اِی شعلهی فروزان، اِی فروغ تابان، اِی گرمابخش دلهای خلایق، تو کیستی با این شکوه و جلال، با این شیرینی و دلنشینی، با این هیبت و اقتدار، با این همه لشکر دل به همراه، با غلغلهی فرشتگان که در کنار موکب تو با آدمیان رقابت میکنند؟ تو کیستی اِی نور خدا، اِی ندای حقیقت، اِی فرقان، و اِی سفینةالنجاة؟ چه کردهئی در راه خدایت که پاداش آن خدائی شدن هر آن چیزی است که به تو نسبت میرساند؟ بنفسی أنت، بروحی أنت، بِمُهجَةِ قلبى أنت، و سلام الله علیکَ یومَ وُلدتَ و يومَ اُستُشهدتَ مظلوماً و یوم تُبعَثُ فاخراً و مَفخَراً.
بسیار خوب و با ذوق و سلیقه نوشته شده است و با نگاه هنرمندانه و کنجکاو و نکتهیاب. خواندم تا ۹۳/۲/۲۹»
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast