اگر که خون، اگر که درد و زخم و روی لالهگون
اگر که گور سرد و گاهوارههای واژگون
اگر که غم، اگر جوانهها و تیزیِ ستم
اگر امیدِ دمَ نمانده بعد آهِ بازدم
اگرکه شب، اگر هجوم باد سرد و هُرم تب
اگرکه پر شدهاست جانمان به داغ، لببهلب
اگر وطن، اگر که تشنه در حصار اهرمن
اگرکه موشک است و شیرخواره جنگ تنبهتن
اگر بدن، اگر که پرپر است برگ یاسمن
اگر کم آمده ست در جهاز زندگی، کفن
اگر که داغ، اگر که سرد گشته شعلهی چراغ
اگر که شعله میکشد میان سینه آهِ داغ
ولی به قدس و شاخههای سرخ و سبزمان قسم
به وحشت درون چشمهای کودکان قسم
به تیرهای خورده بر گلوی سرخ غنچهها
به خون کودکی که برنگشت از آسمان قسم
به لکنت زبان و داغ سینهی سه سالهها
به شیرخوارههای غرق خون بیزبان قسم
به تکه تکه تکه تکه تکههای بچهها
که مانده روی دست این زمان و این مکان قسم...
به اشکها به نالهها به عجز و استغاثهها
به شور خشم و مشت بستهی جهانیان قسم
که تارهای عنکبوتتان به باد میرود
که میروید و نام نحستان ز یاد میرود
#ریحانه_ابوترابی
#غزه
#فلسطین
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast