سخنانی از گلستان سعدی📚📚📚 هر که در زندگانی نانش نخورند، چون بمیرد، نامش نبرند. لذت انگور، بیوه داند؛ نه خداوندِ میوه. یوسف صِدّیق - علیه السلام - در خشک‌سال مصر، سیر نخوردی تا گرسنگان، فرامُش نکند. آن که در راحت و تَنَعُّم زیست او چه داند که حال گُرسَنه چیست حال درماندگان کسی داند که به احوال خویش، درمانَد 🍁🍁🍁 ای که بر مَرکَبِ تازنده سواری، هش دار که خر خارکشِ مسکین، در آب و گِل است آتش از خانه‌ی همسایه‌ی درویش مخواه کان چه بر روزن او می‌گذرد، دودِ دل است لغات: خداوند: مالک، صاحب تنعم: توانگری، نعمت درویش: فقیر، نیازمند روزن: دریچه، پنجره‌ی کوچک دودِ دل: آه دل کلیات سعدی، گلستان، باب هشتم در آداب صحبت، ص ۱۸۴. 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast