@shere_aeini هزار شکر که دارم ولای دُرّنجف شدم گدای ولای خدای در نجف قلم به هیبت الماس هند آوردم نوشته ام دوسه بیتی برای درنجف من از قبیله فیروزه شهر نیشابور عنایتیست شدم آشنای در نجف علیست دُرّ و نشسته است بر رکاب حرم “وَ اِن یکاد “بخوان در سرای درنجف شبیه ابر به باران رسیده ام پابوس به اشک آمده ام در هوای در نجف دلم گره به نگاه ضریح خورده و چشم دخیل بسته به ایوان طلای در نجف همیشه بین رکوع آمدم برای هبّه منم گدای علی و گدای در نجف بگو چه کار کنم تحفه ای به من بدهی؟ بگو که جان بدهم در ازای در نجف؟ نپرس از چه گرفت است آبرو کوفه کشیده روی تن خود ردای درنجف هر آنکه مهر کسی غیر مرتضی دارد نگین شیشه خریده است جای در نجف چقدر خون به دلش شد اویس در هجران که شد عقیق یمن مبتلای در نجف چه ربط بین ضریح علیست با انگور؟ برو سوال کن از مست های در نجف نجف به پای علی سر گذاشت پر در شد رواست سر بگذارم به پای درنجف رسید مصرع آخر رسید وقت وداع فدای حضرت حیدر فدای درنجف 🔸شاعر : _______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini