@shere_aeini دستم به دامن تو, از این خانه پا مکش اینگونه روی جسم غریبت عبا مکش دیدم چگونه حق مقامت شهید شد دیدم به درب خانه دوچشمت سفید شد این ظلم شهر گرچه تو را غم نصیب ساخت توگوهری قدر تورا گوهری شناخت ای روشنی خانه طاها بمان مرو مادر به خاطر دل زهرا بمان مرو برخیز ناز دیده گریان من بکش شانه به زلفهای پریشان من بکش مادر بمان برای دلم مادری کنی معجرببافی و به سرم روسری کنی ازدست گریه درد به پهلوی من نشست آیینه بود سینه ام ازآه تو شکست ان دم تمام می شود آشفته حالی ام رحمی اگر کنی تو بر این خرد سالی ام دیگر نفس به سینه تو سخت می رسد وقت به خواب رفتن این بخت می رسد رفتی و آسمان بلا ریخت برسرم غم دید و غصه دید و جفا دیده ترم روزی به درب خانه زهرایت آمدند من پشت در رسیدم شعله به در زدند آتش تمام چادر من را گرفته بود یاری برای یاری زهرای تو نبود ناگه کسی به در لگدی زد که در شکست دردی عجیب بین دو پهلوی من نشست ظالم که دید بی کسی ام را به چشم خود زد ضربه ای که ناله محسن بلند شد حتی نفس به سینه من سخت می رسید مسمار رشته نفسم را دگر برید جانی که مانده بود برایم ز دردها یک آه شد که ناله زدم فضه جان بیا 🔸شاعر: ============================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini