@shere_aeini پیرمردی بین آتش از نوا افتاده است رهبری تنها میان کوچه ها افتاده است با رخی نیلی به یاد مادرش فریاد زد ماجرای کوچه بهرم خوب جا افتاده است ضرب سیلی جای خود اما امان از حرف بد! پور زهرا گیر مردی بی حیا افتاده است دست بسته،مو پریشان،صورتش خاکی شده با دلی پر غصه یاد کربلا افتاده است دست بر زانو فقط میگفت: یازینب مدد یاد آتش سوزیِ آن خیمه ها افتاده است باز هم او مرد بود و هر دو دستش باز شد یاد دسته بسته و شام بلا افتاده است درد زینب این بُوَد در کل تاریخ بلا کِی چهل منزل سر از پیکر جدا افتاده است بنت حیدر دیدو کاری بر نمی آمد ز او راس سلطان از سر نی زیر پا افتاده است بی جهت سقا به نی سر برنمی گرداند چون چشم نا محرم به ناموس خدا افتاده است 🔸شاعر: ___ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini