@shere_aeini مدینه ازم گرفت سپاهمو دشمنم شنید صدای آهمو دستای بستمو دید و بی امون تو کوچه زد زن پا به ماهَمو دم مسجد رسیدی دلم گرفت طعنه ها رو شنیدی دلم گرفت من همون حیدر خیبر شکنم تیغو رو سرم دیدی دلم گرفت جلو پام با پای خسته پا نشو فضه لحظه ای ازش جدا نشو داره از پیرُهنت خون میچکه جون حیدر دیگه جابجا نشو بلبل زخمی ، پر از قفس بگیر بین سرفه هات یه کم نفس بگیر با چه رویی به پیمبر ، تو بری بگم این امانتیتو پس بگیر میدونم بال و پرت شکسته بود شاخه های ثمرت شکسته بود اما از رَد خونای رو دیوار تازه فهمیدم سرت شکسته بود مُهر نامردی رو تا ابد زدن با همه تَوونِشون لگد زدن برای مادرتون گریه کنید بچه ها مادرتونو بد زدن چطور این زمستونو بهار کنم چطور از خاطره ها فرار کنم گیرم آتیشم خاموش شد تو خونه م آتیشِ تو قلبمو چیکار کنم نمیدونم حالا سینه چاک کنم؟ یا که اشک دخترت رو پاک کنم؟ چه چوب تَری فروختم که باید زنمو جَوون جَوون تو خاک کنم 🔸شاعر: ======================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini