🔹مهربان‌ترین🔹 صبح آمد و شب نگرانی سحر نشد یلدای دوری تو دریغا به سر نشد از هر کرانه تیر دعایی روانه بود از این میانه آه یکی کارگر نشد از ما چرا گرفت دلت مهربان‌ترین بر ما دوباره ماه چرا جلوه‌گر نشد در آتش فراق، دویدن به دشت و کوه  دردا حریف تاب و تب این جگر نشد.. لبخند تو که دلخوشی ماست از جهان باشد برای روز قیامت اگر نشد چون من نفس نداشت قلم در غمت دریغ می‌خواست تا که گریه کند بیشتر نشد 📝 @ShereHeyat