از توست بر لبهــــــای من فریاد شادی می‌خواهمت‌می‌خواهمت،خیلی،زیادی وقتی نبودی با خدا هم قهـــــــر بودم تا آمدی و مــــــــــا دوتا را صلح دادی از بس دلت را با توســـــل نرم کـــردم محکــــــم شدم در جنبه های اعتقادی ای رونقستـان تمـــــــــام آرزوهـــــــام پیشم بمـــــــانی بر نمی گـردد کسادی گفتی که اسمـم را نبر در شعــــر دیگر گفتی که رفتــــــارم نباشد غیــر عادی امــا اگــــــــــر گاهی نکــــردم رازداری دلخــور نشو بگــــــذار پای بی سوادی ✍ ✒️@sherkadeh