سر به دوش گل‌رخی طناز داشت مرد میدان با خدایش راز داشت بی خبر بودیم و در خوابی عمیق او ولی آن وقت شب پرواز داشت نور باران می شد از رویش زمین با بُت ظلمت سری ناساز داشت عزت ایمان شد و خواری کفر رفتنش هم در خودش اعجاز داشت نقش بسته روی قبرش بس که او غیرتی سنگین سر "سرباز" داشت ✍ ✒️@sherkadeh