بوالعجب کوثر پسر زاییده نامش زینبست فاطمه یک شیر نــر زاییده نامش زینبست بهـــر دین حق سپر زاییده نامش زینبست لشگری را یک نفـــر زاییده نامش زینبست آمده تبیین کند پیغــــــــــام و درس کربلا از پدر آموختــــــــه این شیر باشد استوار با برادر علــــــــــم او تکمیل شد در کارزار نطق او بعد از برادر کــرد دشمن تار و مار شد زبانش بی گمـــان برنده تر از ذوالفقار حنجـر دشمن برید این تیغ آن هـــم از قفا لشگــــــرش را برد تا ویران کند کاخ یزید لشگـری از‌کودکـــــان مــانده از شاه شهید میر لشگـــــر شد رقیه تیغ مظلومی کشید پرده ی مکر یزید سفله را از هـــــــم درید با عروجش مانده خیـره چشم اهل کبریا پیش رو راس برادر راه را دادش نشـــــان گفت از پشت سرم لشگـــر بیار ای ساروان حمله کن با قلب لشگـر سوی خیل دشمنان آبرو از خصم دین بشکاف خواهــر با زبان بوده ای عمری ذخیره تا رسد این روزهـــا بعد من ای خواهرم فرمانده ی لشگر تویی هم علمــــــدار من و عبــاس آب آور تویی جــای انبوه برادرهای من خواهـــــر تویی عون و جعفر یا محمـد قاسم و اکبر تویی بعد از این هستی توخواهر یاور دین خدا ✒️@sherkadeh