آن دم که عطر دامنش در باغ طوبا شد طنین از خاک سر بر داشتند آلاله های یاسمین جغد سیاه شوم غم از بام زهرا پر کشید خورشید مهر و عاطفه تابید بر بیت الحزین محراب سرد فاطمه شد جلوگاه عشق و شور ماهی بلند و باشکوه بنشست چون بر کوه نور در نیل جانش پرورانده سروها تا یک زمان ایمن گذارد پای خود موسی در آن وادی طور خط ولایت جان گرفت از عزم آن والاتبار آن چشمه حلم و ادب. آن ضرب تیغ ذوالفقار سربسته بود آن شیشه ی عطر شبستان علی بعد از وقوع کربلا شد عطر و بویش آشکار وقتی فرات افشا نمود اسرار سردار رشید وقتی که قرص ماه او از دیده ها شد ناپدید همرزم زینب شد بپا در صحنه ها با خطبه ها تا ظهر عاشورا دمد همواره چون صبح سپید عشق حسینش داده بود او را پر و بالی رها شد قهرمانی قد کمان از فتنه های کربلا بگذشت از جانان خود تا جاودان ماند حسین آری گرفت از فاطمه ، ام البنین رمز بقا ܭߊ‌ࡅ߭ߊ‌ܠܙ_ܩߊ_ܝ‌ߊ_ܢ̣ܘ_ߊ‌ܢܚ݅ࡅ߳ܝ‌ߊ‌ܭ_ܢ̣ܭَܥ̇‌‌ߊ‌ܝ‌ࡅ࡙ܥ‌‌❣↶ ╭━━⊰•❀🦋🌤️📙❀•⊱━━╮ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ @Sheroadab_alavi ‎ ╰━━⊰•❀⏳🌤️🕯❀•⊱━━╯