eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
1هزار دنبال‌کننده
15.8هزار عکس
3.9هزار ویدیو
43 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
قسم بر تو قلم ابزار دادار که دارد جلوه از تو نوک پرگار کتابت می کنی دیوان او را مجسم می کنی اسرار هو را کتاب از تو گرفته رونق و برگ که با جهل و سیاهی می کند جنگ کتاب آئینه دار روزگار است چو گنجی در نهان و آشکار است بهاری بی خزان است این خردمند تمام فصل فصلش نکته و پند به هر برگش عیان دیوان هستی گشاید رمز هر بالا و پستی بود یار صمیمی و گران سنگ رفیقی بی ریا با سود و یک رنگ در دروازه ی باغ جهان است کتاب آرامش روح و روان است کتاب است آفتاب ملک عالم بود میراث ارزشمند آدم کتاب اندوه و غم را می زداید بشر را علم و حکمت می فزاید کسی که با کُتب گردید همراه نگردد در جهان رسوا و گمراه
این هفته مزین شده با نام بسیجی حق ساغر می ریخته در جام بسیجی پر سوخته عشق از تب شیرین وصالش کاخ ستم آواره شد از آرم بسیجی ما ملت عشقیم و حسین بال و پر ماست موجیم که آرامش ما در دل دریاست مجنون شده عقل از شب پر حادثه ی ما این مذهب عشق است از این زنده و برجاست دریای غم و عشق دو همزاد قدیمند گه در وسط شعله و گه یار نسیمند ان را که غمی نیست ندارد خبر از عشق عشاق از این در حرم دوست مقیمند هفته بسیج بر بسیجیان غیور مبارک باد🌺 یاد بسیجیانی که مقیم دیار غربت شدند شاد😔 شادی روحشان فاتحه مع الصلوات🙏
تو حاضری همه جا غایب از نظر مائیم غریب و شب زده مهجور و بی بصر مائیم تویی سلاله ی طوبا ، بهار جاویدان غبار و ابر گریزان درگذر مائیم تویی طبیب همه دردهای بی درمان مریض و زار و پریشان و محتضر مائیم نیامدی و فسرد آتشی که در دل بود در این سرای پر از زرق بی شرر مائیم بیا که کعبه دوباره حریم بت ها شد نمانده بت شکنی مرد بی تبر مائیم تبر زدند همه سروهای بستان را نهال خشک خزان دیده بی ثمر مائیم شکست سنگ فراق تو جام صبر ما خراب و مست و پریشان ودربه در مائیم خزان غربتت ای جان چقدر طولانیست به باغ سبز رضا ساقه های تر مائیم هنوز بارقه ایی از امید وصلت هست به پشت قاب پنجره مشتاق منتظَر مائیم اول آذر چهارصد و سه ܭߊ‌ࡅ߭ߊ‌ܠܙ_ܩߊ_ܝ‌ߊ_ܢ̣ܘ_ߊ‌ܢܚ݅ࡅ߳ܝ‌ߊ‌ܭ_ܢ̣ܭَܥ̇‌‌ߊ‌ܝ‌ࡅ࡙ܥ‌‌❣↶ ╭━━⊰•❀🦋🌤️📙❀•⊱━━╮ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ @Sheroadab_alavi ‎ ╰━━⊰•❀⏳🌤️🕯❀•⊱━━╯
فاطمیه شد انیس غمگسارم فاطمه ! همچو باران بهاری اشکبارم فاطمه غیر مهر پاک تو نبود درون سینه ام از دد و دام زمانه در حصارم فاطمه گفته بودی مهر مولایت جواز جنت است از ازل مهر علی در سینه دارم فاطمه بذر عشقش را به نیروی قلم افشانده ام باغبانی پاکباز و جانثارم فاطمه شب دراز و دام ها بسیار و من طفل رهم گر نباشی رهنما حیران و زارم فاطمه غیر این درگه نمی یابم دگر راه نجات «فزت رب الکعبه »گویم رستگارم فاطمه صبح جمعه است و دعا کن تا بیاید مهدیت در تب امواج ها چشم انتظارم فاطمه بم_بروات دوم آذر چهارصد و سه
اگر من شاعری شیرین سخن بودم برای فاطمه دُردانه ی یکتای خلقت شعر می گفتم تمام واژه های هر الفبا را نثار وصف آن ریحانه می کردم و جامی از می عرفان از آن دریای بی پایان به کام ساغر و پیمانه می کردم و عشاق تمام کهکشانها را به دور شمع جانش هاله و پروانه می کردم اگر من شاعری شیرین سخن بودم غبار غربت از آیینه های صاف آیات الهی پاک می کردم نمایان چهره ی انسیه ی افلاک می کردم سفر تا سرحد لولاک می کردم همان جایی که از خشت گل احمد بنای آدمی آراست جهان پیراست آشکارا شد خدا بر خاست اگر من شاعری شیرین سخن بودم حلول آفتاب دین سرمد را و آئین محمد را ز حرّای دل آئینه ها تکثیر می کردم جهان را از همه آلودگی تطهیر می کردم اگر من شاعری شیرین سخن بودم برای تک تک شب های آن چله نشین وادی لاهوت بدور از فتنه های فاسد جالوت تمام رقعه های نور را مسطور می کردم فروغ جاودان زهره را منشور می کردم شعاعی در اساس و ریشه ی آن ابتر منفور می کردم اگر من شاعری شیرین سخن بودم گوهر ثقل رسالت را چشمه ی جوشان حکمت را و قرآن و امامت را شاه بیت شعرهای هر غزل پرداز می کردم غزل آغاز می کردم تمام باب های معرفت را باز می کردم اگر من شاعری شیرین سخن بودم پر و بال صبا را پر ز عطر یاس می کردم مگر عطر بهشتی را از او احساس می کردم تمام واحد دلدادگی را پاس می کردم اگر من شاعری شیرین سخن بودم ز باغ سبز طوبا خوشه های معرفت انبار می کردم و شعرم را ز عطر هل اتی پر بار می کردم ز اقیانوس ایمان یک سبو نذر دل زوار می کردم اگر من شاعری شیرین سخن بودم ز حج آخرین و آن کلام آخرینِ آخرین منجی !!!! آه!!!!! از سقیفه کلبه تاریک پر ابهام از نفاق یا از شکاف دین ز مظلومی آن یکه سوار تنگه های هول فاتح بدر و حنین و خندق و خیبر از آن قرآن ناطق ، نفس پیغمبر و از آن نامدار فاتح بطحا و از گنجینه ی اعجاز سرّالله علی عالی اعلا سخن بسیار می گفتم و دُر بسیار می سفتم اگر من شاعری شیرین سخن بودم از غریبی علی ، تنهایی زهرا و از آن کوچه ها ی شهر خاموشان ز ظلم چکمه ی بیداد از نفیر شعله ها در باد و از یاس شکسته پشت در بشکستن حیدر غنچه های پرپر صدیقه ی اطهر ز یلداهای بی صبح علی از ضجه های در گلو خاموش ز اشک چاه ز آه ماه ز هرم آه و از تاریخ سرد فرقه ی گمراه می گفتم اگر من شاعری شیرین سخن بودم از آن شق القمر در مسجد و محراب می گفتم از آن تشت پر از خوناب می گفتم از آن گرداب می گفتم از آن هفتاد و دو مه در شب مهتاب می گفتم ز مشک آب و از آن قصه های خواهر بی تاب می گفتم و می گفتم و می گفتم اگر من شاعری شیرین سخن بودم.🖤🖤🏴🏴 😭😭
متاثر نشوید پیروزی با شماست (امام خمینی رح ) جنگ ما جنگ حق و باطل هست بوده از عهد حضرت آدم جنگ فقر و غنا ، شب و ایمان هست تا دولت گل خاتم دولتی گر رود نباشد غم آرمان ها همیشه پابرجاست قصه ی کربلا به ما گوید جاودان ظهر روز عاشوراست تا بود شرک و کفر در عالم جنگ مسلم ادای تکلیف است دین حق همیشه پیروز است رسم ظالم دچار تحریف است پرچم لا اله الا الله بر بلندای قله می تابد سرخوش آن کس که تا دم آخر پای این اعتقاد می ماند خون پاک مدافعان حرم بذر عشق و امید می پاشد حاصلش این بشارت است ای دوست این حرم تا همیشه می ماند
آسوده بیارام وطن مهد دلیران ای مرز پر از دُر و گهر ، باده ی شیران مردان تو ایستاده چو البرز و دماوند از همتشان دیو پلیدی شده دربند سرباز وطن ! آتش توفنده ی بی باک ای نام بلندت شکند قامت افلاک تنها نکند رهبرمان بر تو مباهات بر عزم بلندت بزند بوسه سماوات بر تارک تاریخ چو خورشید فروزان همواره ببالد به شما مردم ایران
آن دم که عطر دامنش در باغ طوبا شد طنین از خاک سر بر داشتند آلاله های یاسمین جغد سیاه شوم غم از بام زهرا پر کشید خورشید مهر و عاطفه تابید بر بیت الحزین محراب سرد فاطمه شد جلوگاه عشق و شور ماهی بلند و باشکوه بنشست چون بر کوه نور در نیل جانش پرورانده سروها تا یک زمان ایمن گذارد پای خود موسی در آن وادی طور خط ولایت جان گرفت از عزم آن والاتبار آن چشمه حلم و ادب. آن ضرب تیغ ذوالفقار سربسته بود آن شیشه ی عطر شبستان علی بعد از وقوع کربلا شد عطر و بویش آشکار وقتی فرات افشا نمود اسرار سردار رشید وقتی که قرص ماه او از دیده ها شد ناپدید همرزم زینب شد بپا در صحنه ها با خطبه ها تا ظهر عاشورا دمد همواره چون صبح سپید عشق حسینش داده بود او را پر و بالی رها شد قهرمانی قد کمان از فتنه های کربلا بگذشت از جانان خود تا جاودان ماند حسین آری گرفت از فاطمه ، ام البنین رمز بقا ܭߊ‌ࡅ߭ߊ‌ܠܙ_ܩߊ_ܝ‌ߊ_ܢ̣ܘ_ߊ‌ܢܚ݅ࡅ߳ܝ‌ߊ‌ܭ_ܢ̣ܭَܥ̇‌‌ߊ‌ܝ‌ࡅ࡙ܥ‌‌❣↶ ╭━━⊰•❀🦋🌤️📙❀•⊱━━╮ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ @Sheroadab_alavi ‎ ╰━━⊰•❀⏳🌤️🕯❀•⊱━━╯
خزان گشوده دفتری ز معرفت به روی ما زده نمی از آن سبو به خشکی گلوی ما فقط نه برگ سبز گل بود کتاب معرفت نهال خشک باغ هم دری بود به سوی ما بیا به باغبان و گل سلام تازه تر دهیم کبوتران عشق را به بام دوست پر دهیم در این زمانه ی غریب که بسته راه عاشقی بیا نشان صبح را به خفته ی سحر دهیم خزان رسیده پشت در ، به لطف او نظر کنیم به آفتاب مهر خود شب سیه سحر کنیم اگر چه زخمه می زند به چنگ آرزوی ما به شهپر امید و عشق از این خزان گذر کنیم # اول_دی_هزار_وسیصد_ونود_و_پنج
وقتی که در صبح ازل از خاک آدم افرید وقتی که از انوار خود در آن تن خاکی دمید در های و هوی کائنات ، در فجر و شام و نازعات تصویر صاف و روشنی از زهره ی زهرا کشید دنیا به عشق فاطمه شد جلوه گاهی از بهشت شد چشمه ی خیر الحسان آن بانوی حوری سرشت جاوید شد خط ره آن کوثر بی انتها با خط نیکویش خدا ای زن سرانجامت نوشت وقتی که باشد اسوه ات این زهره ی زهرا یقین پا می گذاری بس بلند در قله ی عرش برین دور از پلیدی می شوی در موج و طوفان بلا زیرا که داری رشته مهر امیر المومنین ی_زهرا_سلام_الله_علیها
در زبان فارسی گل کرده است بوی جوی مولیان رودکی می نوازد ضربه ی هر ساز و چنگ آتش عشق نهان رودکی می پرد تا سرزمین عشق و شور شعر بی بال و پر دُر دری خالص و بی غل و و غش گشته از او نغمه های دلنواز مادری حکمت و عرفان و اخلاق و غنا ریشه دارد از تو در اشعار ما رودکی ! آن پندهای دلکشت خانه ی دل را کند از غم رها خالق قطعه ، رباعی ها تویی خانه ی اندیشه پر بار از تو هست فارسی قند است از رنج تو است شهد او از چنگ و از تار تو هست وامدار تو بود هر شاعری شعر هم مدیون اعجاز تو هست رودکی ! تو زنده ایی و پا بجا صبح هر شاعر سرآغاز تو هست
دوست می دارم تو را ای رحمت للعالمین سایه لطف خدا خورشید تابان زمین خاتم پیغمبرانی خط جاوید خدا معجزی بر امر خلقت ، روح قرآن مبین دست بوست آدم و عیسی و موسی و خلیل چون کمان در پیشگاهت خم شده روح الامین آفتاب کائناتی ، کشتی و باب نجات خط خورشید تو تابان میکند روز پسین صاحب جاه و جلالی مالک کل کمال ای جسیم و ای قسیم و ای شمیم یاسمین کل خیرات و حسانِ ذوالجلال از آن توست ای شفیع مردمان در روزهای واپسین بعد آئین تو شد منسوخ مکتب خانه ها دین اسلام است تنها پرچم حق الیقین می تراود آفتاب مهر تو هر صبحدم تا علی باشد بر عالم رشته ی حبل المتین «عید بزرگ مبعث بر همه ی مردم جهان مبارک» بم_بروات