باید رها گردم زِ خود اما گرفتارم آه از گرفتاری و درد و رنج بسیارم قعرِ سیَه چالِ گناه افتادم از غفلت رحمی کن ای راحم، به حال خسته و زارم غیر از خجالت بر درت،.چیزی نیاوردم اِرحَم عَلیٰ عبدِک، اَلا ای ربّ غفارم عمری دروغ و کذب گفتم، غیر از این جمله که اِی خدا، وَالّٰهه خیلی دوستَت دارم صد بار هم، گر جان دهم در وادیِ عشقت سوگند بر تو، باز هم بر تو بدهکارم خیلی بدم، امّا گذر کن از خطاهایم حقّ حسین بن علی، محبوب و دلدارم او که به گودال بلا لب تشنه جان داد و گفتا که من از فتنه ی طاغوت بیزارم من می دهم جان، تا بماند زنده دین حق حتی اگر خنجر زند بوسه به رُخسارم من تاجرِ عشقم، فروشم کلّ هستی و جایش رضای حضرت حق را خریدارم زینب برو از قتلگه، که این حرامی ها قصدِ حرم دارند، آه از این دل زارم در راه دین سیلی اگر خوردی تحمل کن من هم دعاگوی تو ام، همسنگر و یارم 🔴✍️ نوشته شده در اسفند ماه ۱۴۰۲ ✅کانال رسمی شعر و سبک حاج امیر عباسی در پیام رسان ایتا 👇 https://eitaa.com/sherosabk