به سرعت بگذرد عمر و من از احوال دل غافل امان از جهل و گمراهی، امان از حال زارِ دل نهادم دیده چون بر هم، بهارِ زندگی طی شد وَ من گمگشته در تاریکی و از هر نظر جاهل پدر میگفت قدر عمرِ کوتَه را بدان بابا نفهمیدم ولی این پند و اکنون مانده ام در گِل خروش مرگ میزد نعره از امواج اقیانوس وَ من دلخوش به آرامش، نشسته بر لبِ ساحل من هر کاری که کردم، نیّتم غیرِ خدایی بود بُوَد آری مثالم همچُنان یک نخلِ بی حاصل خدایا روز محشر واقعاً خیلی گرفتارم به حقّ آل پیغمبر برس بر داد این سائل الهی کن نظر، سوگند بر آن مردِ مظلومی که شد از روی نِی آیات عشق از حنجرش نازل حسین بن علی، کز بهر او عالَم پریشان شد وَ عشق آسان نمود او را، ولی افتاد صد مشکل گرفتارم ولی بر مصرعِ آخر یقین دارم که حلّ مشکلم باشد به دستان ابوفاضل 🔴✍️ نوشته شده در اسفند ماه ۱۴۰۲ ✅کانال رسمی شعر و سبک حاج امیر عباسی در پیام رسان ایتا 👇 https://eitaa.com/sherosabk