سراغِ تو را از ماه گرفتم
از آسمان
از ستاره
از سرو
سراغِ تو را از شکوفه
از چمن
از گُل
تو در آینه ، در آب ، نمایانی
میتراوی با باران
میخوانی با رود
و هر
بامداد میآیی
لحافِ شب به شبتاب میسپاری
و
روز
روشنی
و چراغِ لذّت را
با طلوعِ خود تقدیم طبیعت مینمایی.
تو
در تمامِ نفسهای زمان
جریان داری.
بیتو
نبضِ زمین نمیزند.
# محمدرضا _ فتحی
# امام _ زمان