. . امام حسن فرمود: . . و این امت شنید که پیامبر به پدرم می فرمود: او نسبت به من به منزلۀ هارون به موسی است، جز آنکه بعد از من پیامبری نمی آید . .  و پیامبر خدا را دیدند، در حالیکه او را در غدیر خم به امامت گمارد، و گفتارش را شنیدند که برای او به «ولایت» سخن گفت . . آنگاه امر فرمود که شاهدان به غایبان این خبر را برسانند . . پیامبر از ترس قومش (از شهر خارج شد و) به سوی غار رفت، آنگاه که تصمیم گرفتند به او مکر و حیله بزنند  و این، در حالی بود که آنان را به راه حق می خواند . . ولی یارانی نداشت که از او دفاع کنند، و اگر یارانی داشت با آنان می جنگید. . . و پدرم نیز دست از جنگ برداشت و اصحابش را سوگند داد و از آنان یاری خواست، ولی کسی او را یاری نکرد . .  و به فریادش نرسیدند  و اگر یارانی داشت، دست از جنگ نمی کشید  و خداوند او را در گشایشی قرار داد . . همچنانکه پیامبر در گشایش بود. . . و مردم مرا خوار کردند و در این حال، ای پسر حرب! . . با تو بیعت کردم  و اگر یارانی داشتم که مرا از تو رهایی می دادند، با تو بیعت نمی کردم . .  و خداوند هارون را در زمانی که مردم او را ناتوان کردند و به دشمنیَش پرداختند، در حال گشایش قرار داد. . . همچنانکه من و پدرم در حال گشایش از جانب خداوند هستیم . . در زمانی که مردم ما را رها کرده و با دیگری بیعت نمودند و ما یارانی را نیافتیم . . و این روشها و نمونه ها پی در پیِ یکدیگر می آیند. . . ای مردم! اگر در بین مشرق و مغرب بگردید، تا مردی را بیابید که جدش پیامبر و پدرش جانشین پیامبر باشد . . جز من و برادرم را نخواهید یافت . پس تقوای الهی پیشه سازید و بعد از بیان مطلب گمراه نگردید  و چگونه است شما را؟ . . و از شما چنین انتظاری نمی رفت، آگاه باشید من با این شخص -و به معاویه اشاره کرد- بیعت کرده ام و شاید این فتنه و آزمایشی برای شما باشد و بهره مندی تا زمان اندک. . . ای مردم! . کسی را به خاطر واگذاردن حقش مؤاخذه نمی کنند . و اگر [او] حق دیگری را ظالمانه بگیرد مورد مؤاخذه قرار می گیرد . و هر کار خوبی، سوددهنده است و هر کار خطایی به اهل آن ضرر می رساند . . امری اتفاق افتاد و «سلیمان» آن را دانست و او را بهره مند کرد ولی به «داود» ضرر نرسانید. . .... .