eitaa logo
💙 شیدایی 💙
4 دنبال‌کننده
318 عکس
4 ویدیو
0 فایل
آرشیو مطالب من صفحه اینستگرام من استفاده از مطالب آزاد مطالب مربوط به سقیفه و فاطمیه در کانال دوم @moolaalii مطالب با #شیدایی دلنوشته خودم هستن در صورت استفاده تغییری در اون ایجاد نکنید ممنونم
مشاهده در ایتا
دانلود
. ولی حاج قاسم! ما یه سردار میشناسیم تشییع ملیونی نداشت ! تازه بعد از شهادت پیکر مطهرشم تکریم نشد 😔😔 . . تشیع تو هر تیر که از چله برون شد میدوخت به تابوت نخی از کفنت را . . @sheydayiiiii
. . از امام سجاد (علیه السلام) نقل شده: . هنگامیکه امام حسن (علیه السلام) تصمیم گرفت با معاویه صلح کند، از خانه بیرون رفت تا اینکه او را دید. . . هنگامی که با یکدیگر اجتماع کردند، معاویه بالای منبر رفت و دستور داد امام روی منبر یک پله پائین تر از او بایستد. . . آنگاه معاویه اینگونه سخن گفت: . ای مردم! . این حسن، پسر علی و پسر فاطمه است. ما را شایسته خلافت دانسته و خود را سزاوار آن نمی داند  و آمده است تا با اختیار، صلح کند. ‌. . آنگاه گفت: ای حسن بایست. . امام برخاست و اینگونه سخن گفت: . . سپاس خدای را سزاست که به سبب نعمت ها و پیاپی بودن آنها و برطرف ساختن شداید و بلاها نزد دانایان و غیر آنان شایسته حمد و ستایش است؛ . . بندگانی که به وجودش اعتراف دارند، به سبب آنکه به خاطر جلالت و بزرگیش از توهّم به دور مانده .  و از آنکه اوهام به او راه یابد، برتر می باشد . .  و از آنکه در افکار مخلوقاتش قرار گیرد و عقول اندیشمندان او را احاطه نماید، اوج گرفته است. . . و گواهی می دهم که معبودی جز او نمی باشد. . در پروردگاری و وجود و یگانگی اش یکتاست . بی نیاز بوده و شریکی ندارد. یکتایی است که پشتیبان ندارد . . و گواهی می دهم که محمد بنده و رسول اوست. او را برگزید و انتخاب کرد. . . از او خشنود شد  و او را برانگیخت تا به سوی حق دعوت کند . .  و او چراغی فروزان است و از آنچه بندگان می ترسند . بیم دهنده   . و به آنچه بدان امید دارند، بشارت دهنده است. . ‌. پس برای امت پند داد و رسالتش را به انجام رسانید  . . و درجات عمل را به ایشان نمایاند. . . شهادتی که بر آن عقیده . مرده و محشور شوم  و با آن در روز قیامت نزدیک شده و مسرور گردم  و می گویم........ . .
. . امام فرمودند : ای بندگان خدا بشنوید ! . و شما قلب ها و گوش هایی دارید، پس بیندیشید . ما خاندانی هستیم که خداوند ما را به اسلام گرامی داشت  و ما را برگزید و انتخاب کرد و از ما پلیدی را برطرف کرد و پاک و پاکیزه نمود . . و پلیدی همان شک و تردید است هرگز در خداوند و دینش شک نمی کنیم  و از هر پلیدی و گمراهی ما را پاک گرداند . . در حالیکه از حضرت آدم تا ما مخلصانه برای او بوده ایم [و] آن، نعمتی از جانب اوست . . در هر دو گروهی که در میان مردم وجود پیدا می کند، خداوند ما را در بهترین آنها قرار داده است . . قرون و اعصار در گذر بود، تا اینکه خداوند محمد ((صلی الله علیه و آله)) را به پیامبری برانگیخت و برای رسالت، او را برگزید و کتاب بر او نازل فرمود. . . آنگاه او را امر کرد که به سوی خداوند بخواند. پدرم اولین کسی بود که سخن خداوند و پیامبرش را پذیرفت . .  و اولین کسی است که به او ایمان آورد  و خداوند و پیامبرش را تصدیق کرد. . . و خداوند در کتابی که بر پیامبرش فرستاد چنین می فرماید: . . «آیا کسی که نشانه ای از خداوند همراه او باشد و شاهدی از جانب خداوند او را همراهی نماید؟»(هود: 17) . . پس پیامبر خدا کسی است که نشانه ای از جانب خداوند دارد  و پدرم کسی است که همراهی او نموده و بر او گواه است . . و پیامبر -در هنگامیکه به او دستور داد به مکه رفته و سوره برائت را در مراسم حج بخواند . . فرمود: ای علی! حرکت کن. من مأمور شده ام که این نوشته را کسی جز من یا شخصی از من نبرَد  و تو آن شخص هستی . . پس علی از رسول خدا و رسول خدا از اوست . . و پیامبر در زمانی که بین او و برادرش «جعفر بن ابی طالب» و مولای او «زید بن حارثه» در دختر حمزه حکم کرد، چنین فرمود: . . ای علی! اما تو از من و من از توام  و تو بعد از من سرپرست هر مؤمنی هستی. . . پس پدرم اولین تصدیق کننده پیامبر بوده و با جانش او را حفاظت کرد . . آنگاه پیامبر در هر جایگاهی او را مقدم می داشت  و برای هر امر مشکلی او را می فرستاد، . . چرا که به او اعتماد و اطمینان داشت  و این بخاطر آن بود که نسبت به خداوند و رسولش خیرخواه بود . . و از نزدیکترین فرد به خدا و رسول اوست . . و خداوند می فرماید: «پیشی گیران پیشی گرفته اند. آنان مقرب درگاه الهی اند»(الواقعة:10-11) . . پس پدرم پیشی گیرنده ترین فرد به خدا و رسول او بود  و او نزدیکترین نزدیکان است
. . امام نگاهی به جمعیت انداختند و ادامه دادند : . . و خداوند نماز در مسجد پیامبر ((صلی الله علیه و آله)) را همانند هزار نماز در سایر مساجد قرار داد . -غیر از مسجد الحرام در مکه، که مسجد خلیلش حضرت ابراهیم علیه السلام می باشد- . . و این اهمیت بخاطر آنست که پیامبر نزد خداوند بسیار ارزش دارد . . و خداوند درود بر پیامبرش را بر تمام مؤمنان واجب ساخت . . گفتند: ای رسول خدا! درود بر تو چگونه است؟ . فرمود: بگویید: خداوندا! بر محمد و خاندانش درود فرست. پس بر هر مسلمان واجب است که به همراه درود بر پیامبر بر ما نیز درود فرستد . . و خداوند خمس غنائم را برای پیامبرش حلال کرد و در کتابش آن را برای او واجب ساخت . و آن چه برای او واجب ساخته برای ما نیز واجب گرداند  و صدقه را برای او حرام گرداند و برای ما نیز حرام نمود . . پس ستایش او را سزاست که ما در هر چه پیامبرش را در آن داخل ساخت، داخل گرداند  و از آن چه پیامبرش را از آن منزه دانست، ما را نیز منزه نمود . . و این، کرامتی است که خداوند ما را به آن گرامی داشت  و فضیلتی است که ما را بر سایر مردم برتری داد. . . خداوند -هنگامی که اهل کتاب، پیامبر ((صلی الله علیه و آله)) را انکار کرده و طلب محاجّه نمودند . . فرمود: «بگو بیایید تا پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و جانهایمان و جانهایتان را خوانده، آنگاه قسم یاد کرده و مباهله انجام دهیم و لعنت الهی را بر دروغگویان قرار دهیم.»(آل عمران: 61)  . . و پیامبر به همراه خود از میان مردم از جان ها، پدرم؛  و از پسران، من و برادرم،  و از زنان، مادرم «فاطمه» (علیها السلام) را برد . . پس ما خاندان و از گوشت و خون و جان او هستیم و ما از او و او از ماست. . . خداوند می فرماید: «خداوند اراده کرده است تا از شما خاندان رجس و پلیدی را دور گرداند و شما را پاک و پاکیزه نماید.» (الاحزاب: 33) . . هنگامیکه این آیه نازل شد، پیامبر من و برادرم و مادر و پدرم را جمع نمود  و خود و ما را زیر عبایی که از «امّ سلمه» بود جمع کرد . .  و این کار در حجرۀ او و در روزی که مختص به او بود، انجام گرفت .
. پ.ن: پرچم . همسفر کرب و بلای من . ای مردم! اگر سالها در اینجا بایستم و آنچه را خداوند به ما داده است و در کتابش ما را به آن اختصاص داده و بر زبان پیامبرش جاری ساخته است بشمارم . تمام نمی شود . و من پسر پیامبر بشارت دهنده و بیم دهنده و چراغ فروزان هستم؛ . . کسی که خداوند او را به عنوان رحمت برای جهانیان فرستاد  و پدرم علی (علیه السلام) سرپرست مؤمنان و شبیه هارون است. . . و معاویه بن صخر می پندارد که من او را شایسته خلافت دانسته و خود را سزاوار آن نمی دانم، اما معاویه دروغ می گوید!! . . سوگند به خدا که ما در کتاب خدا و زبان پیامبر خدا نسبت به مردم از خود آنان سزاوارتریم . . جز آن که ما خاندان از آنگاه که پیامبر رحلت فرمود، همواره در حال ترس بوده، مظلوم واقع شده، حقمان ضایع گردیده است؛ . . و خداوند حکم می کند بین ما و آنانکه حقمان را ضایع ساخته و بر ما مسلط شدند و مردم را بر علیه ما شوراندند . . و سهممان را از غنایم و فیء که در کتاب خداوند به ما تعلق گرفته بازداشتند . . و ارث مادرمان فاطمه (علیها السلام) از پدرش را گرفتند . . ما نام کسی را نمی بریم  ولیکن سوگند محکمی می خورم . که اگر مردم سخن خداوند و پیامبرش را می شنیدند . . آسمان باران ها و زمین برکت هایش را به آنان عطا می کرد  . . و هرگز در این امت دو شمشیر به یکدیگر برخورد نمی کرد و تا روز قیامت با شادی و آرامش زندگی می نمودند  و در این حالت، ای معاویه! تو در آن طمع نمی کردی . . ولکن هنگامیکه او را از جایگاهش دور ساختند . و بنیان آنرا دگرگون نمودند، قریش در آن به نزاع پرداختند و آن را همچون توپی برای یکدیگر پرتاب کردند . . تا اینکه تو ای معاویه! و اصحابت بعد از تو در آن طمع کردید. . . و پیامبر فرموده: . . گروهی رهبری خود را به دست کسی نسپردند، در حالیکه در بینشان داناتر از او نیز بود . . جز آنکه همواره کارشان به تباهی کشیده می شود . تا اینکه به آن چه ترک کرده بودند بازگردند. . . بنی اسرائیل که اصحاب حضرت موسی (علیه السلام) بودند . . «هارون» برادر آن حضرت و خلیفه و جانشینش را رها کردند و به گوساله پرستی مشغول شدند و از سامری پیروی نمودند، در حالیکه آنان می دانستند او خلیفه حضرت موسی (علیه السلام) است . . و این امت شنید که پیامبر به پدرم می فرمود: او نسبت به من به منزلۀ هارون به موسی است . جز آنکه بعد از من پیامبری نمی آید....
. . امام حسن فرمود: . . و این امت شنید که پیامبر به پدرم می فرمود: او نسبت به من به منزلۀ هارون به موسی است، جز آنکه بعد از من پیامبری نمی آید . .  و پیامبر خدا را دیدند، در حالیکه او را در غدیر خم به امامت گمارد، و گفتارش را شنیدند که برای او به «ولایت» سخن گفت . . آنگاه امر فرمود که شاهدان به غایبان این خبر را برسانند . . پیامبر از ترس قومش (از شهر خارج شد و) به سوی غار رفت، آنگاه که تصمیم گرفتند به او مکر و حیله بزنند  و این، در حالی بود که آنان را به راه حق می خواند . . ولی یارانی نداشت که از او دفاع کنند، و اگر یارانی داشت با آنان می جنگید. . . و پدرم نیز دست از جنگ برداشت و اصحابش را سوگند داد و از آنان یاری خواست، ولی کسی او را یاری نکرد . .  و به فریادش نرسیدند  و اگر یارانی داشت، دست از جنگ نمی کشید  و خداوند او را در گشایشی قرار داد . . همچنانکه پیامبر در گشایش بود. . . و مردم مرا خوار کردند و در این حال، ای پسر حرب! . . با تو بیعت کردم  و اگر یارانی داشتم که مرا از تو رهایی می دادند، با تو بیعت نمی کردم . .  و خداوند هارون را در زمانی که مردم او را ناتوان کردند و به دشمنیَش پرداختند، در حال گشایش قرار داد. . . همچنانکه من و پدرم در حال گشایش از جانب خداوند هستیم . . در زمانی که مردم ما را رها کرده و با دیگری بیعت نمودند و ما یارانی را نیافتیم . . و این روشها و نمونه ها پی در پیِ یکدیگر می آیند. . . ای مردم! اگر در بین مشرق و مغرب بگردید، تا مردی را بیابید که جدش پیامبر و پدرش جانشین پیامبر باشد . . جز من و برادرم را نخواهید یافت . پس تقوای الهی پیشه سازید و بعد از بیان مطلب گمراه نگردید  و چگونه است شما را؟ . . و از شما چنین انتظاری نمی رفت، آگاه باشید من با این شخص -و به معاویه اشاره کرد- بیعت کرده ام و شاید این فتنه و آزمایشی برای شما باشد و بهره مندی تا زمان اندک. . . ای مردم! . کسی را به خاطر واگذاردن حقش مؤاخذه نمی کنند . و اگر [او] حق دیگری را ظالمانه بگیرد مورد مؤاخذه قرار می گیرد . و هر کار خوبی، سوددهنده است و هر کار خطایی به اهل آن ضرر می رساند . . امری اتفاق افتاد و «سلیمان» آن را دانست و او را بهره مند کرد ولی به «داود» ضرر نرسانید. . .... .
. . بعد از انجام صلح امام بار ها خطاب به مردم عراق فرمودند: . . ای اهل عراق! . من سه چیز را از شما خرده می گیرم: کشتن پدرم  و ضربه زدن به من  و به یغما بردن زاد و توشه ام . . علت صلح در روایات اینطور بیان شده که : . . هنگامی که صلح انجام پذیرفت و کار پایان یافت . معاویه از امام خواست که در میان گروهی از مردم سخن بگوید . و ایشان را آگاهی دهد که با معاویه بیعت نموده و حکومت را به او تفویض کرده است . . امام پذیرفت و در حالیکه مردم جمع شده بودند، خطبه خواند . . در آغاز، حمد و ثنای الهی گفته و بر پیامبرش درود فرستاد  و این از گفتار ایشان است که فرمود: . . ای مردم! زیرکترین زیرکی، تقوی .  و حماقت ترین بی خردی،  فجور و گناه است .  و اگر شما میان شرق و غرب جهان بگردید تا مردی را بیابید که جد او پیامبر باشد، جز من و برادرم «حسین» کسی را نمی یابید . .  و می دانید که خداوند شما را به جدم پیامبر هدایت کرد . و شما را از ضلالت و گمراهی نجات داد  و از جهالت و نادانی رهایی بخشید و بعد از ذلت، عزت  و بعد از کمی افراد، بسیارتان گردانید . . و معاویه با من در مورد حقی منازعه می کند که آن برای من است . . و برای صلاح امت و قطع فتنه و آشوب آن را رها کردم . .  و شما با من بیعت کرده بودید که با هر که صلح کنم، صلح  و با هر که بجنگم، بجنگید . . به این عقیده رسیده ام که با معاویه سازش کنم  و خط جنگ بین خود و او را پایان دهم  . . و با او بیعت نمودم و دیدم که جلوگیری از خونریزی بهتر از ریختن آن است . .  و قصدم از این کار صلاح و بقای شماست و شاید این امر آزمایشی برای ما بوده و تا زمان اندکی آنان را بهره مند سازد. .
. . بعد از خطبه ای که امام قبل از صلح خواندن وماجرا هایی که گفته شد . . روایت شده که بعد از آنکه امام صلح کرد معاویه از ایشان خواست که خطبه ای بخواند . امام امتناع کرد . او را سوگند داد که عمل نماید. برای امام جایگاهی ترتیب دادند. امام بر آن جای گرفت و فرمود: . . سپاس خدایی را سزا است که در فرمانرواییش یگانه  و در پروردگاریش تنها است . . پادشاهی را به هر که خواهد، بدهد  و از هر که بخواهد، می گیرد . . و سپاس خدایی را سزا است که مؤمنان را به ما گرامی داشت  و گذشتگان را از شرک رهایی بخشید . و خون گروه دیگری از شما را از ریختن حفاظت کرد . پس آزمایش ما در گذشته و حال نزد شما بهترین آزمون بوده است؛ چه شکر گزارید  و چه ناسپاس باشید. . . ای مردم! . پروردگار علی (ع) به او داناتر بود در زمانیکه او را به سوی خود فراخواند  و او را به فضیلتی مخصوص گردانید  که همانند آن را سراغ ندارید  و مانند آن را نمی یابید. . . بسیار دور است، بسیار دور است؛ چه بسیار کارها را برای او دشوار گردانیدند . تا اینکه خداوند او را بر شما پیروز گرداند، در حالیکه او همنشین شما بود . در جنگ بدر و غیر آن با شما جنگید. آب گل آلودی را به شما خورانید  و آب تلخی را به شما نوشانید  و شما را ذلیل گردانده و شما را اندوهناک ساخت . . شما نسبت به بُغض او ملامت نمی شوید. . . و به خدا سوگند امت پیامبر به جایگاهی نخواهد رسید، تا آنگاه که رهبر و پیشوایشان در بنی امیه باشد  . . و خداوند به سوی شما فتنه ای گسیل داشته که از آن بازداشته نمی شوید، تا اینکه بخاطر اطاعتشان از ستمگران و پناه بردن به شیاطین هلاک گردید . . آنچه را در گذشته ها انجام گرفته و آنچه را از آینده از رغبت های زشت و افکار پستی که در انتظار آنم، . به حساب خداوند می گذارم. . آنگاه فرمود: . . ای اهل کوفه! . . دیروز کسی از شما جدا شد که تیری بود از تیرهای الهی . کوبنده دشمنان او؛ درهم کوبندۀ بدکاران قریش بود. . . همواره آنان را تحت اختیار داشته و از او در وحشت بودند . . در مورد اوامر الهی مورد ملامت قرار نگرفته و از مال خدا چیزی را به سرقت نمی برد  و از جنگ با دشمنان خدا فرار نمی کرد . . تمامی قرآن به او داده شده، او را خوانده اجابت نمود. او را راهبری کرد، تبعیت نمود . . در کارهای الهی از ملامت ملامت گران نمی هراسید، پس درود و رحمت الهی بر او باد. 💚