بسم الله الرحمن الرحیم بحمدالله جلسه صد و هشتم برگذار شد. مقرر محترم صدیق ارجمند حجت الاسلام مسلم چتری در تبیین حکم فقهی (تفریق المضاجع) جداکردن بستر کودکان از یکدیگر فرمودند : انسان ابعاد و ساحتهایی دارد که قابلیت رشد و انحراف دارد و این ساحتها به فردی و اجتماعی تقسیم می شود . و شاید ترتبیت جنسی از قبیل ساحتهای اجتماعی است و مراد از تربیت جنسی فقط غریزه جنسی نیست بلکه رضایتمندی افراد از جنس خودشان هم در این وادی قرار می گیرد (هم حیث اجتماعی دارد و هم حیث فردی ) در دستورات اسلام از زمان انعقاد نطفه و حتی از زمان خواستگاری و در زمان بارداری و زمانهای بعدی آن . . . دستوراتی برای رشد فرزند وارد شده است و برخی از روایات امر به رعایت در تفریق همخوابی بچه ها کرده است . در بحث تفریق مضاجع معدودی از فقهاء وارد شده اند و لکن همین تعداد هم حرف واحدی ندارند . و ظاهرا از قدماء فقط مرحوم صدوق ره وارد این بحث شده اند که قائل به وجوب تفریق شده اند و بعد از ایشان علامه حلی ره و بعد از ایشان محقق کرکی ره و بعد از ایشان سید یزدی صاحب عروه ره این فرع را مطرح می کنند و محشین عروه پیرامون آن بحث کرده اند . بحثهایی که باید پیرامون این موضوع طرح شود : 1) آیا تفریق مضاجع واجب است ؟ 2) تفریق چطور باید انجام شود ؟ 3) چه کسی مکلف به تفریق است ؟ 4) از چه سالی باید انجام شود ؟ 5) تا کی باید انجام شود ؟ این بحث مسلما فقهی است در عین حال که جنبه تربیتی هم دارد . اما در این مجال فقط به بررسی سوال اول می پردازیم و ادله مربوط بدان را با لحاظ اقوال در مساله بررسی می کنیم : کسانی که قائل به وجوب هستند ممکن است به چند دسته ادله تمسک کنند که یکی از آنها این روایت است (یفرق بین الغلمان و النساء فی المضاجع اذا بلغوا عشر سنین) که به صورت مستفیضه وارد شده است و اگر بگوییم نساء شامل دختران بعد از بلوغ هم می شود ادله وجوب تفریق از استفاضه هم بالاتر می رود . اما مفردات در این دلیل : غلام :دوران نوجوانی و سالیانی قبل و بعد از بلوغ را در بر میگیرد نساء : در برخی استعمالات به جنس مونث گفته می شده (یستحیون نسائهم) و در برخی تعابیر نساء بر همسران اطلاق شده است (یا نساء النبی) و برخی نساء را اطلاق بر زنان مونثی کرده اند که از بچگی خارج شده اند و کامل شده است (نسائنا و نسائکم) و برخی تعابیر ، نساء را بر کسی اطلاق کرده که شئون زنانگی دارد (ما لم تبلغ حد النساء) لذا این تعبیر آخر شامل دخترانی که در اوائل ایام حیض می شود . دو احتمال اول برای تفهیم نیاز به قرینه دارد و صرف اطلاق برای رساندن مراد آن کافی نیست و همچنین احتمال سوم هم نیاز به قرینه دارد و فقط احتمال چهارم است که به اطلاق فهمیده می شود . قید (لعشر) باید بحث کرد که احرارزی است یا توضیحی ؟ (مضجع) به معنی جایی است که پهلو گذاشته شود نه زیرانداز یا تشک . (یفرق) جمله خبریه در مقام انشاء است و معنی فرق معنی لازم نیست بلکه به معنی فرق ایجاد کردن است و به عبارت دیگر یک مکان واحد به دو مکان تبدیل شود اما ظهور این دلیل (بنابر اینکه در رساندن وجوب بعث کافی است و استحباب نیاز به قرینه دارد) در وجوب ثابت است . در مقابل باید ادله کسانی که قائل به وجوب نیستند بررسی شود و مهمترین آنها سیره متشرعه بر عدم وجوب است و دیگر قاعده لو کان لبان است و دیگر اینکه اگر این تفریق واجب بود باید شارع آن را طوری طراحی می کرد که به ما برسد و گاهی این قاعده را در جانب فقهاء گفته اند که اکر این واجب بود فقهاء نمی گذاشتند که واجب شارع روی زمین بماند . و الحاصل ظهور اولی ادله در وجوب است و برای اثبات این ظهور باید از موانع جواب دهیم و اجمالا یک جواب مختصر نسبت به مانع اول و دو م داده میشود واحتمال آن کافیست که عدم اهتمام در بیان و نشر این حکم بر اساس یک غرض عقلائی بوده باشد و آن اینکه شرایط اجتماعی و اسکان متناسب با این حکم به گونه ای نبوده که در همه ازمنه وجوب آن شفاف باشد و نظیر تدریجیت احکام و بیان تقیه ای برخی از احکام در بعضی از ازمنه، نشر حکم آن را مدیریت کرده باشند. بنابر این اصل مطلب را بیان کرده اند تا در شرایط مقتضی مانند امروزه که خانه های وسیعتر و امکانات بیشتری وجود دارد- الزام آن توسط فقها بیان شود و در نتیجه اطلاق را محکم می دانیم و فقط در جایی که خواهر و برادر باشند یا همجنس باشند و خوف ریبه نباشد سیره متشرعه بر عدم وجوب را می پذیریم .