معرفی مرحوم حاج محسن عسکری ، شهر : 3️⃣قسمت سوم : 🎙گوشه ای از مصاحبه عقیق با مرحوم حاج محسن عسکری : ❓چطور شد که شما پایتان به مجالس فارسی زبان باز شد؟ روز ششم محرم زمان هویدا هیئت دولت قرار بود بیاید مسجد آذربایجانی ها. آقای فلسفی در مسجد آذری ها منبر می رفت، قرار شده بود که بعد از ایشان یک نفر یک ربع بخواند چون نمی‌شد هیات دولت خیلی در مجلس بماند.قبلاً برنامه شده بود که یک نفر انتخاب بشود که بعد از آقای فلسفی بخواند. گفتند که کی بخواند؛ چون چند خواننده قوی بود در تهران. آقای حاج حسین برنجی و آقای حاج حسین جهاز چی و چند نفر خواننده معروف در تهران بود. اما قرعه به نام من افتاد. در آن روز خوشبختانه شعری قوی كه آقای ذهنی زاده ساخته بود و فرستاده بود را خواندم؛ این را رادیو صبحش پخش کرد. این پخش شد و حاج عباس زریباف از هیات بنی فاطمه آمدند دنبال من. يك قسمت از شعر که یادم هست این بود: آزادگان عالم و مردان روزگار شیران شرزه در همه میدان کارزار در مکتب حسین علی خوانده اند و بس درس شجاعت و عزت و شرف و وقار گردن به بند بندگی کس نمی نهم گر زیر تیر دشمن و گر بر فراز دار دنیا به دیده دلشان پست و بی بهاست نام نکوی مرد به از قصر زرنگار در مکتب حسین صغیر و کبیر نیست گو پیر سالخورده و گو طفل شیرخوار اینها را خواندیم و مرحوم سراج شنیده بود و آمدند دنبالم و رفتیم و با ايشان آشنا شدیم و انصافاً خیلی حق گردن من دارد شيخ رضاسراج. ❓دوست داشتید که پسر داشتید و جای شما را می گرفت. مداح می شد. دوست داشتم پسندم آنچه را جانان پسندد. ولی اگر پسر داشتم در این شرایط نمی گذاشتم مداح شود. چون فضای هیئات امروز را نمی پسندم. ❓خیلی سیاه نمی بینید، نیمه خالی لیوان را نمی بینید؟ خیلی سیاه می بینم و حق دارم. ببینید امام حسین(ع) شهید نشده که من مغازه زرگری باز کنم. من نمی گویم که پول گرفتن ایرادی دارد .ائمه دادند و اینها هم گرفتند، فروختن ایراد دارد. تعیین کردن ایراد دارد. هر چی بدهی کم است و هر چه بگیرد زیاد است. اگر بخواهد امام حسین(ع) را بفروشد هر چی بدهد کم است. اما اگر بخاطر دلش باشد هر چی بگیرد زیاد است. ❓به نظر شما مداحی یک چیز ذاتی است یا اکتسابی؟ می خواستم بدانم که اگر من کلاس بگذارم و مداحی را آموزش دهم آیا آخرش مداح از آن بیرون می آید یا نه؟ اولاً این را باید بدانند که خیلی ها بودند آمدند که خیلی فوری هم فراموش شدند. خیلی ها ماندگار شدند. خیلی از شاعرها را که معروف شدند معلوم است که امضا کردند و معروف شده. این شعر«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا»را هر کسی که یک مقدار ادبیات بداند می فهمد نه مراعات نظیر دارد و نه قواعد ادبیات ولی معروف شده. معلوم است که خودشان امضا کردند و این را گرفتند . خوانندگی هم همین است . من گاهاً در خلوت خودم می گویم که یا اباعبدالله بعد از پنجاه سال نمی توانی به من بگویی برو. پنجاه سال من را نگه داشتی. اگر به دردت نمی خوردیم همان روز اول ما را رها می کردی. علاقه را گرفتن و یا توفیق را ازما گرفتن که برای این ها سخت نبود و کاری نبود. قبول کرده منتها باید این قبولی را مراعات کنند.همه مداحان و هیئتی ها . بدون دعوت نمی شود جایی رفت . بدون اجازه پیش مدیرکل نمی شود رفت. دستگاه امام حسین(ع) خیلی بالاتر از این هاست. مسلماً اجازه داریم بیاییم. منتها این جاش خیلی قابل تأمل است که دعوت شدیم ولی اسم مان را قلم نزنند.دفعات بعد از قلم نیفتیم. همیشگی باشیم. @shia5t