معرفی ایت الله سید عبدالکریم رضوی کشمیری ، شهر
#نجف اشرف :
قسمت دوم :
🔸سختگيریهاى پدر ایت الله کشمیری
× به خاطر زهد زياد و جوّ تند و سخت علميه نجف آن روز نسبت به عرفا و علماى اخلاق، كه نسبت صوفىگرى به آنها مىدادند، به من كه دوستدار اين سلسله جليله بودم و به دنبال آنها مىرفتم، سختگيرى مىكرد و تحت فشار روحى قرار مىداد.
مرا از رفتن نزد مرحوم قاضى كه منسوب به تصوّف مىدانستند منع مىكرد و اگر روزى به خاطر مسائلى با او صحبت نمىكردم، مىگفت: سيد على آقا قاضى تو را چنين دستور داده است؟! و گاهى هم مىگفت: مىترسم ديوانه شوى!
گاهى از كفشدار حرم اميرالمؤمنينعليه السلام سؤال مىكرد: عبدالكريم به حرم آمده است؟ اگر مىگفت: نه او را نديدم، آن روز با من حرف نمىزد.
وقتى كه سوار ماشين مىشدم تا از نجف به كربلا براى زيارت بروم، تا درون ماشين همراهم مىآمد و سفارش بسيار مىكرد و مىگفت: اگر به بغداد بروى (كه آن روز بغداد از همه شهرهاى عراق بدتر بود)تو را عاق مىكنم.
وقتى از پدرم اجازه زيارت كاظمين كه كنار بغداد بود را تقاضا مىكردم اجازه نمىداد و مىگفت: دو امام در آن جا مدفون هستند، اگر پايت به بغداد بيفتد به ريش سفيد اميرالمؤمنينعليه السلام عاقت مىكنم. (آ: ص ۱۷)
× از حساسيت پدر به من و فشارهاى اين شكلى، روزى به حرم اميرالمؤمنينعليه السلام رفتم و از پدرم )به خاطر اين كه كار حرامى انجام نمىدادم( شكايت كردم. پدرم حضرت علىعليه السلام را در خواب ديد، كه امام به او با اشاره دست و كلام شيوا فرمودند: »من از شكم تا سر عبدالكريمم«. بعد از آن پدرم خيلى به من كارى نداشت. (آ: ص ۱۸)
× پدرشان مرحوم سيد محمد على كشميرى از كربلا به نجف مهاجرت كردند بعد از اين كه داماد آية الله سيد محمد كاظم يزدى شد، در نجف ماندگار شد، ولى وصيت كرد كه در كربلا در يك مقبره مجاور حرم امام حسينعليه السلام دفن شود، با اينكه همه جنازهها را به نجف مىبردند، شايد اولين جنازهاى بود كه از نجف به كربلا برده شد. (مى: ص ۳۴)
🔹استخاره
× يكى از مراجعات به جناب استاد در نجف و بعد در ايران استخاره ايشان بود. انواع استخارات را وارد بودند. با تسبيح، با قرآن و با الهام، و هر كدام از تسبيح و قرآن را هم كه اقسام گوناگون دارد، مىدانستند. (ر: ص 64)
🔸 دست روى قرآن
× از آنجايى كه جناب استاد صاحب استخاره بودند و به عنايت اين مقام را دارا بودند؛ گاهى دست روى جلد قرآن مىگذاشتند و جواب استخاره را مىدادند.
وقتى علت را پرسيدند كه چطور مىشود شما دست روى جلد قرآن مىگذاريد و جواب استخاره را مىدهيد؟! فرمود: وقتى حالش آمد همه چيز در جواب به ذهن و قلب مىآيد. (صح: ص 151)
🔹همانندم!!
× فرمودند: روزى به ذهنم آمد كه آيا كسى مثل من هست كه استخاره بگيرد، به يك زن روستائى برخوردم كه حضرت ابوالفضل استخاره را به او عنايت كرده بود.
به او گفتم: مىتوانى حالات مرا هم بگوئى؟ گفت: حرزى در گردنت است آنرا در بياور تا بگويم!
من حرز را درآوردم و او بعضى خصوصيات داخلى خانه را گفت: بعد خودم هم بعضى صفات و خصوصيات درونى او را گفتم. (صح: ص 165 و 166)
🔸 خانه هاى قم
× يكى از اهل ولايت گفت: روزى رفتيم خدمت حضرت استاد، فرمودند: در قم از اولياء الهى خبرى هست؟ گفتيم: بلى، افرادى را مىشناسيم و نام برديم.
فرمود: ديشب سير كردم و تمام خانههاى قم را سر زدم، اما شخصى را (به عنوان انسان كامل) نيافتم. (صح: ص 181)
🔹 تماس با روح آقاى قاضى
× مرحوم آية الله كشميرى مىفرمودند: پس از ارتحال استاد (قاضى) هر چند وقت، با روح ايشان در تماس بوده و گفت و گو دارم. (مى: ص 121)
🔸عنايات امام حسين عليه السلام
× يكى از علاقمندان استاد گفت: هنگامى كه حال مزاجى جناب استاد خوب بود و كسالتى نداشتند و تازه به ايران آمده بودند، وقتى توجه مىكردند حالات زندگان و مردگان را ادراك مىكردند. بنده جلسه اولى كه به حضور آية اللّه كشميرى رسيدم و كسى در آن مجلس از علميت مرحوم پدرم نزد ايشان تعريف كرد، فرمود: ايشان پرهيزگار هم بودند و مورد عنايت امام حسين عليه السلام قرار دارند. بعد بعضى از خصيصه هاى پدرم را گفتند؛ انگار سالها با پدرم معاشرت داشتند.
پرسيدند: رابطه ايشان با امام حسين عليه السلام چگونه بود. عرض كردم: از چهارده سالگى زيارت عاشورا مىخواندند. فرمود: اهتمام در طول اين مدت به زيارت عاشورا نشانه ارادت به امام حسين عليه السلام و در برزخ از اين رابطه به نحو احسن برخوردارند. (مى: ص 115 و 116)
@shia5t