خدا قسمت کند با عشق عمری همسفر بودن شریک روزهای سخت و شب‌‏های خطر بودن به هم می‌‏ریزی آداب قدیم بی‏‌قراری را شروع عاشقی کردن، کمی بی‌‏تاب‏‌تر بودن بزرگت می‏‌کند قلبی که سمت عشق چرخاندی کنار آفتابی زنده باید شعله‌‏ور بودن اگر از کوچه‏‌ها زخم زبان می‌‏خورد پیغمبر زنانه، خط به خط آموختی رسم سپر بودن وزیدی در بیابان‏‌های داغ فقر و تنهایی و تا منزل به منزل از محمد باخبر بودن نشان دادی به دنیا زن برای مرد خود این است: کنار یک نفر ماندن، برای یک نفر بودن به شمشیر علی می‌‏نازد و سرمایه‌‏ات، احمد به کوهی تکیه دادن، زیر سقفی پرثمر بودن نفیسه! آب و جارو کن، صدای پای خوشبختی‌ست بس است آهی نشسته روی لب، چشمی به در بودن خدا پل می‏‌زند با یک سلام از آسمان تا تو چه چیزی بهتر از این که دمی زیر نظر بودن بیا چشم و چراغ خانۀ پیغمبر ما باش بیا لبخند شو بر اخم‌‏های خون‏‌جگر بودن خدا دست تو رابا دست پیغمبر عجین کرده نوشته در خط پیشانی تو: بال و پر بودن تو پشت عشق را خالی نکردی، حق تو این است کنار شانۀ مردی خدایی همسفر بودن @shia_poem