#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
#وفات
#ترکیب_بند
آئینه ی ایمان زینب، ام کلثوم
در صبر همپیمان زینب، ام کلثوم
جلوه نکرد اصلا کنار زینب اما
هم خانه و هم خوان زینب، ام کلثوم
قطعا اگر زینب نبود، او بود زینب
دُردانه ی دوران زینب، ام کلثوم
بر منبر ناقه میان کوفه بوده
با خطبه پشتیبان زینب، ام کلثوم
زینب بلاگردان کل کاروان بود
اما بلاگردان زینب، ام کلثوم
هر چند بر تن زخم دارد مثل مادر
باشد پیِ درمانِ زینب، ام کلثوم
عصر دهم که چادرش را به کمر بست
انگار حیدر دستمالش را به سر بست
از آتش خیمه کبوتر را در آورد
از زیر پای اسب دختر را در آورد
با دستِ تنهاییِ زینب پا به پا رفت
از زیر دست و پا برادر را در آورد
در غارت خیمه شبیه شیر غرید
از چنگ صدها گرگ معجر را در آورد
شام دهم پیش حسینش رفت و تا صبح
از پیکرش تا تیر آخر را در آورد
در کوفه مُرد و زنده شد وقتی که خولی
با قهقهه از کیسه اش سر را در آورد
در کوچه ها شد کاشف الکربِ عقیله
عباسوار از غصه خواهر را درآورد
زندان کوفه روضه ی سقا گرفت و
با آهش آهِ قوم کافر را در آورد
#گروه_شعری_یا_مظلوم
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc