#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#بعدازشهادت
#غزل
قاری حسین(ع) و گریه کنِ فاطمه(س)؛ خداست
در خانهٔ علی(ع) چه عزاخانه ای به پاست
جانم فدایِ مجلسِ ختمی غریب که
مهمان ندارد و پُر از اندوهِ بیصداست
حتی "در"ی که سوخته، مرثیه خوان شده
با اشک، همنشین شده و صاحبِ عزاست
شاید حسن(ع) به زینبِ(س)آشفته حال گفت:
گریه نکن! که رفتنِ مادر خودش شفاست
در شهر؛ یک نفر به علی(ع) تسلیت نگفت
این رسم ناسپاسیِ دنیایِ بی وفاست
زهرا(س) کجاست؟! تا که ببیند هنوز هم
ردّ طناب، دورِ دو دستانِ مرتضاست(ع)
حرفش نداشت هیچ خریدار بعد از این*
سنگِ صبورِ روز و شبِ مرتضی(ع) کجاست؟!
مادر کجاست؟ تا بشود حالِ خانه؛ خوب
مادر که نیست، خانه نفس-گیر و بی صفاست
عالم عزا گرفته برایش ولی بدان
صدّیقة الشهیده؛ عزادارِ نینواست
قلبش هنوز میشود آرام با حسین(ع)
آرامگاهِ مادرِ سادات؛ کربلاست
هر روزِ هفته؛ بر لبِ گودالِ قتلگاه
گریانِ پیکری ست که مابینِ بوریاست!
* وَكَانَ لِعَلِيٍّ وَجْهٌ مِنَ النَّاسِ حَيَاةَ فَاطِمَةَ؛ فَلَمَّا تُوُفِّيَتْ فَاطِمَةُ انْصَرَفَتْ وُجُوهُ النَّاسِ عَنْ عَلِيٍّ
تا فاطمه زنده بود، مردم به امیرالمؤمنین علی(ع) روی خوش نشان میدادند؛ پس با وفات [شهادت] فاطمه(س) [مردم] به او پشت کردند.
📚 صحیح بخاری، ج۴، ص۱۵۴۹
#مرضیه_عاطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem