قلم تو را حرم امن اهل‌بیت نوشت ببین به روی تو آغوش باز کرده بهشت که با تبسّم تو سلسبیل می‌خندد به شوره‌زار تو جنگل دخیل می‌بندد به رسم عاطفه داری همیشه حکم وطن که جار می‌زند این را نماز کامل من همیشه گفته‌ام، این بیت‌ها گواه من است که قم دیار من است و پناهگاه من است در استغاثه و اشک و إنابه دیده تو را کسی که حجره به حجره نفس کشیده تو را اگرچه کنج لبت چلۀ سکوت نشست سکوت نیست، که تصنیف بی‌کلام دل است شدی به ذکر و به تسبیح، هم‌کلام خدا به سجده‌های نماز شبت، سلام خدا نسیم بندگی‌ات با خودش بهار آورد عطش همیشه تو را روزه‌دار بار آورد همیشه سوخته‌ای از غم حسین شهید به روی زخم دلت آب هم نمک پاشید پر از سؤال و جوابی، همیشه در فکری به پیشگاه خداوند، دائم‌الذکری که چشمه‌های فقاهت شد از دلت جاری کویر هستی و غرق بحارالأنواری تو مهد فقه و اصولی، تو رایةالعلمی تو شهر دین رسولی، مدینة‌العلمی مدینه‌ای که پر از عطر نام فاطمه است مدینه‌ای که امامش، امام فاطمه است مدینه‌ای که سروده‌ست شعر بیداری علی علی شده در کوچه کوچه‌اش جاری مدینه‌ای که اصول تقیه را بلد است و خط به خط همۀ شقشقیه را بلد است مدینه‌ای که قم است و مدینه‌ای که قیام و پای حرف دلش، ایستاده پای امام مدینه‌ای که در آن قبر فاطمه پیداست درخششش همه از نام نامی زهراست گذشت و روزی ما گشت عزّتی علوی مدینه‌ای زهرایی، ولایتی علوی @shia_poem